دیکشنری تخصصی

non touching loops

non transitive

<hr> غیریکسان، غیریکنواخت

non uniform

<hr> علوم مهندسى : غیریکنواختى

علوم مهندسى : غیریکنواختى

non uniformity

non visible defect

non void

non volatile material

non voting stock

non wettability

non woven

non woven fabric

non zero sum game

<hr> عدم توانایی، ناشایستگی، عدم صلاحیت

عدم توانایی، ناشایستگی، عدم صلاحیت

nonability

nonabrasive

<hr> بازرگانى : عدم قبولى، عدم قبول

بازرگانى : عدم قبولى، عدم قبول

nonacceptance

nonadditive probability

<hr> روانشناسى : جمع ناپذیرى

روانشناسى : جمع ناپذیرى

nonadditivity

nonadjecent exterme point methods

nonadministered arbitration

<hr> <b>معنی</b> : خردی، عدم بلوغ، نابالغی <hr> <b>معانی دیگر</b> : دوران کم سالی، دوران صغر، دوران صباوت، دوران پیش از بلوغ، بی تجربگی، خامی، (حقوق) فقدان اهلیت قانونی، صغیربودن، صغر، فاقد اهلیت قانونی، عدم بلوه، عدم رشد، قانون ـ فقه : نابالغ

معنی : خردی، عدم بلوغ، نابالغی معانی دیگر : دوران کم سالی، دوران صغر، دوران صباوت، دوران پیش از بلوغ، بی تجربگی، خامی، (حقوق) فقدان اهلیت قانونی، صغیربودن، صغر، فاقد اهلیت قانونی، عدم بلوه، عدم رشد، قانون ـ فقه : نابالغ

nonage

nonagitating truck

<hr> (هندسه) نه گوشه، نه ضلعی، نه پهلو، نه بر، 9 ضلعی، 9 گوشه

(هندسه) نه گوشه، نه ضلعی، نه پهلو، نه بر، 9 ضلعی، 9 گوشه

nonagon

<hr> (به ویژه در جلسه ی دادگاه) عدم حضور، غیبت، عدم حضور در دادگاه

(به ویژه در جلسه ی دادگاه) عدم حضور، غیبت، عدم حضور در دادگاه

واژه های حرف "n" - دیکشنری تخصصی