دیکشنری تخصصی

orifice flange

orifice flowmeter

<hr> شیمى : جریان سنج روزنه اى

شیمى : جریان سنج روزنه اى

orifice meter

orifice plate

orifice spillway

<hr> معنی : سر، ماخذ، سنخیت، اصل، عنصر، خاستگاه، منشاء، مبدا، سرمایه، سر چشمه، نسب، مصدر، اصل بنیاد <hr> معانی دیگر : سرآغاز، منشا، زایه، فرآوش، رستگاه، تبار، نژاد، علت، ریشه، (کالبدشناسی - یکی از دو انتهای عضله که به استخوان وصل بوده و از دیگری کم تحرک تر است) بستگاه

معنی : سر، ماخذ، سنخیت، اصل، عنصر، خاستگاه، منشاء، مبدا، سرمایه، سر چشمه، نسب، مصدر، اصل بنیاد معانی دیگر : سرآغاز، منشا، زایه، فرآوش، رستگاه، تبار، نژاد، علت، ریشه، (کالبدشناسی - یکی از دو انتهای عضله که به استخوان وصل بوده و از دیگری کم تحرک تر است) بستگاه

origin

origin and destination of trip

origin and destination studies

origin certificate of

origin of a ray

origin of a reference

origin of cartesian coordinates

origin of coordinates

origin of spicies

origin of vector

origin orthocenter

<hr> معنی : منبع، سر چشمه، عین، بدیع، مبتکر، ابتکاری، بکر، اصلی، اصل، اصیل <hr> معانی دیگر : نخستین، آغازین، اولیه، تازه، نوین، نوآیند، ابتکارآمیز، مبتکرانه، نوآور، خلاق، با تبار، (قدیمی) آدم عجیب و غریب، آدم خل

معنی : منبع، سر چشمه، عین، بدیع، مبتکر، ابتکاری، بکر، اصلی، اصل، اصیل معانی دیگر : نخستین، آغازین، اولیه، تازه، نوین، نوآیند، ابتکارآمیز، مبتکرانه، نوآور، خلاق، با تبار، (قدیمی) آدم عجیب و غریب، آدم خل

original

original area

original assumption

original axiom

original bill

original copy

original cost

original cross section

original data

original diagram

original dip

original dyeing

original entry

original equipment manufacturer

original estimate

original ground

original ground level

original horizontality

original image

original interstice

original invoice

original jurisdiction

original map

original matrix

original members

original negative

original observations

original picture negative

original plan

original route

original scores

original selling price

واژه های حرف "o" - دیکشنری تخصصی