دیکشنری تخصصی

rao scoring test

rap allowance

rapakivi

rapeseed oil

raphael bridge

raphide or monaxon or monaxon or oxen

<hr> معنی : تند، چابک، سریع، سریع السیر، تندرو <hr> معانی دیگر : تیزگام، تیز تاز، (معمولا جمع) رود یا نهر تند، تند آب، آب شیب، ترابری سریع السیر (با ترن یا ماشین)، پرشیب، سریع العمل

معنی : تند، چابک، سریع، سریع السیر، تندرو معانی دیگر : تیزگام، تیز تاز، (معمولا جمع) رود یا نهر تند، تند آب، آب شیب، ترابری سریع السیر (با ترن یا ماشین)، پرشیب، سریع العمل

rapid

rapid control

rapid cooling

rapid curing

rapid curing asphalt

rapid discharge

rapid drawdown

rapid flow

rapid flow analyzer

rapid gravity sand filter

rapid hardening

rapid hardening cement

rapid hardening portland cement

rapid relaxtation

rapid sand filter

rapid scanning

rapid setting asphalt

rapid varied flow

rapid varied unsteady flow

rapidcreekite

<hr> معنی : سرعت، تندی <hr> معانی دیگر : سرعت، تندی

معنی : سرعت، تندی معانی دیگر : سرعت، تندی

rapidity

rapidity of action

rapidly decreasing distribution

rapids

rapier band

rapier clamp

rapier clamp opener

rapier head

rapier housing

rapier loom

rapier rod

<hr> (کوهنوردی)، فرود با طناب، راپل

(کوهنوردی)، فرود با طناب، راپل

rappel

rappel rack

rappoldite

<hr> معنی : ژیان، لازم برای شکار <hr> معانی دیگر : مناسب برای چنگ زدن و گرفتن طعمه، گیرشگر، (به ویژه پرنده) شکاری، شکارگر، درنده، گیرشگر raptorial claws چنگالهای شکارگر

معنی : ژیان، لازم برای شکار معانی دیگر : مناسب برای چنگ زدن و گرفتن طعمه، گیرشگر، (به ویژه پرنده) شکاری، شکارگر، درنده، گیرشگر raptorial claws چنگالهای شکارگر

raptorial

raqqaite

raquette

<hr> معنی : غریب، رقیق، لطیف، خام، نادر، کمیاب، کم، نیم پخته، نایاب <hr> معانی دیگر : دیر یاب، تنگیاب، بسیار خوب، عالی، استثنایی، بی نظیر، کم سان، کم مانند، کم چگالی، ناچگال، کم تراکم، (مهجور) پراکنده، (به ویژه در مورد گوشت) نیم خام، نیم پز، (آمریکا- عامیانه) مشتاق بودن، خواهان بودن، (محلی) رجوع شود به: rear

معنی : غریب، رقیق، لطیف، خام، نادر، کمیاب، کم، نیم پخته، نایاب معانی دیگر : دیر یاب، تنگیاب، بسیار خوب، عالی، استثنایی، بی نظیر، کم سان، کم مانند، کم چگالی، ناچگال، کم تراکم، (مهجور) پراکنده، (به ویژه در مورد گوشت) نیم خام، نیم پز، (آمریکا- عامیانه) مشتاق بودن، خواهان بودن، (محلی) رجوع شود به: rear

rare

<hr> (هریک از اکسیدهای بازی به ویژه اکسید فلزات خاک های کمیاب) خاک کمیاب

(هریک از اکسیدهای بازی به ویژه اکسید فلزات خاک های کمیاب) خاک کمیاب

rare earth

rare earth elements

rare earth enements

rare earth magnet

واژه های حرف "r" - دیکشنری تخصصی