دیکشنری تخصصی

weierstrass test

weierstrass theorem

weierstrass zeta function

weigelith

weighing

weighing design

<hr> معنی : سنگینی، نزن، سنگ وزنه، چیز سنگین، بار کردن، سنگین کردن <hr> معانی دیگر : وزن، وزنه، سنگ، بار، پر وزنی، کندی و سنگینی، نفوذ، اثر، حیثیت، اهمیت، ارزش، مهندی، (سازگان یا سیستم) اوزان، (طبقه بندی وزن کشتی گیران و غیره) - وزن، (ریاضی و آمار)، سنگین (تر) کردن، وزن افزودن (بر)، زیر بار (مسئولیت و غیره) قرار دادن، بار (کسی) کردن، (بر علیه یا له کسی یا چیزی) عمل کردن، اثر داشتن، رجوع شود به: paperweight، (مسابقه ی اسبدوانی) وزن اسب و سوارکار و زین و غیره، (آمار) وزن دار کردن

معنی : سنگینی، نزن، سنگ وزنه، چیز سنگین، بار کردن، سنگین کردن معانی دیگر : وزن، وزنه، سنگ، بار، پر وزنی، کندی و سنگینی، نفوذ، اثر، حیثیت، اهمیت، ارزش، مهندی، (سازگان یا سیستم) اوزان، (طبقه بندی وزن کشتی گیران و غیره) - وزن، (ریاضی و آمار)، سنگین (تر) کردن، وزن افزودن (بر)، زیر بار (مسئولیت و غیره) ق

weight

weight and measures

weight average degree of polymerization

weight average molecular weight

weight barograph

weight batching

weight bias

weight box

weight certificate

weight density

weight dropping

weight function

weight loss

weight of a code

weight of an array

weight of evidence

weight of the evidence

weight percent

weight strength

weight strength of explosives

<hr> معنی : سنگین، دارای وزن زیاد <hr> معانی دیگر : دارای وزن زیادز

معنی : سنگین، دارای وزن زیاد معانی دیگر : دارای وزن زیادز

weighted

weighted arithmetic mean

weighted average

weighted average method

weighted average price

weighted cement

weighted code

weighted coefficient

weighted creep ratio

weighted discharge

weighted distribution

weighted drilling fluid

weighted empirical process

weighted least squares

weighted least squares rank estimator

weighted mean

weighted mean value theorem

weighted moving average

weighted noise level

weighted normal plot

weighted path length

weighted quasilinear mean

واژه های حرف "w" - دیکشنری تخصصی