انگلیسی به فارسی

Buxaceae

Buxus

Buxus sempervirens

Buyi

Buzzards Bay

Bydgoszcz

Byelarus

Byelorussia

Byzantine Church

Byzantine architecture

<hr> معنی : دو صفحه سفید اول و اخر کتاب، هر شکلی شبیه به ب <hr> معانی دیگر : پیشوند: بمب افکن (در مورد هواپیما)، (آموزش) نمره ی ب یا b، درجه دو، گروه خون b (رجوع شود به: abo system)، (موسیقی) نت هفتم در دستگاه سی ماژور، آهنگی که نت کلیدی آن نت b باشد، تار b (در آلات زهی) و کلید b (در پیانو و غیره)، مخفف: بولیویانو (واحد پول کشور بولیوی)، مرد مجرد، لیسانسیه، باسیل، (بازی بیس بال) بیس، مامور بیس، چوگان زن، (موسیقی) باس (بم)، باسو، باطری، بومه، خلیج کوچک، کتاب مقدس، میلیارد، بیلیون، (شطرنج) فیل، بولیوار (واحد پول کشور ونزوئلا)، متولد، (شیمی) علامت بور، پهنا، درخشش، انگلیسی، برادر، اخوت، برادری، دومین حرف الفبای انگلیسی که ازحروف بی صداست، شکل b، هرشکلی شبیه به b

معنی : دو صفحه سفید اول و اخر کتاب، هر شکلی شبیه به ب معانی دیگر : پیشوند: بمب افکن (در مورد هواپیما)، (آموزش) نمره ی ب یا b، درجه دو، گروه خون b (رجوع شود به: abo system)، (موسیقی) نت هفتم در دستگاه سی ماژور، آهنگی که نت کلیدی آن نت b باشد، تار b (در آلات زهی) و کلید b (در پیانو و غیره)، مخفف: بولی

<hr> مخفف: (مسافرخانه ها) بستر و صبحانه، اتاق و صبحانه مخفف: (مشروب) براندی و بندیکتین

مخفف: (مسافرخانه ها) بستر و صبحانه، اتاق و صبحانه مخفف: (مشروب) براندی و بندیکتین

b and b

b and e

b and w

<hr> (کالبد شناسی) سلول b (هر یک از لنفوسیت های غیرناشی از تیموس که در مغز استخوان به کمال می رسند و در ساختن پادتن ها نقش دارند)

(کالبد شناسی) سلول b (هر یک از لنفوسیت های غیرناشی از تیموس که در مغز استخوان به کمال می رسند و در ساختن پادتن ها نقش دارند)

b cell

b-girl

b-school

<hr> مخفف: (شیمی) نشان باریم، لیسانس علوم انسانی (.b.a هم می نویسند)، (صدای بره یا بز) بع، با، بع بع کردن، (اسطوره ی مصر باستان) روح (که نماد آن پرنده ای است با سر انسان)، بع بع گوسفند، مثل گوسفند صدا کردن

مخفف: (شیمی) نشان باریم، لیسانس علوم انسانی (.b.a هم می نویسند)، (صدای بره یا بز) بع، با، بع بع کردن، (اسطوره ی مصر باستان) روح (که نماد آن پرنده ای است با سر انسان)، بع بع گوسفند، مثل گوسفند صدا کردن

<hr> معنی : بع بع، بعبع، بع بع کردن، مثل گوسفند صدا کردن <hr> معانی دیگر : (در میان اقوام سامی مانند بابلی ها) بعل، خدای باروری، (صدای بره یا بز) بع، با، بع بع گوسفند

معنی : بع بع، بعبع، بع بع کردن، مثل گوسفند صدا کردن معانی دیگر : (در میان اقوام سامی مانند بابلی ها) بعل، خدای باروری، (صدای بره یا بز) بع، با، بع بع گوسفند

baa-lamb

baaed

baahling

baaing

<hr> بعل شم توی (رهبر یهودیان لهستان و پایه گذار فرقه ی هاسیدیم)، (در میان اقوام سامی مانند بابلی ها) بعل، خدای باروری، خدای باروری بت، خدای دروغین

بعل شم توی (رهبر یهودیان لهستان و پایه گذار فرقه ی هاسیدیم)، (در میان اقوام سامی مانند بابلی ها) بعل، خدای باروری، خدای باروری بت، خدای دروغین

baal

<hr> شهر بعلبک در لبنان (محل ویرانه های یک شهر باستانی رومی)، بعل شم توی (رهبر یهودیان لهستان و پایه گذار فرقه ی هاسیدیم)

شهر بعلبک در لبنان (محل ویرانه های یک شهر باستانی رومی)، بعل شم توی (رهبر یهودیان لهستان و پایه گذار فرقه ی هاسیدیم)

baal shem tov

baalath

<hr> (افریقای جنوبی) ارباب، آقا (عنوان سابق سفیدپوستان)، شهر بعلبک در لبنان (محل ویرانه های یک شهر باستانی رومی)

(افریقای جنوبی) ارباب، آقا (عنوان سابق سفیدپوستان)، شهر بعلبک در لبنان (محل ویرانه های یک شهر باستانی رومی)

baalbek

baalim

baalish

baalisms

baalist

baalitical

baalize

baalshem

baar

<hr> (افریقای جنوبی) سیاست تسلط کامل سفیدپوستان بر سیاهان (مقایسه شود با: apartheid)، (افریقای جنوبی) ارباب، آقا (عنوان سابق سفیدپوستان)

(افریقای جنوبی) سیاست تسلط کامل سفیدپوستان بر سیاهان (مقایسه شود با: apartheid)، (افریقای جنوبی) ارباب، آقا (عنوان سابق سفیدپوستان)

baas

baaskaap

baaskaaps

baaskap

<hr> باب المندب (تنگه ای که دریای سرخ را به خلیج عدن وصل می کند)، مخفف: بابلی، وابسته به بابل

باب المندب (تنگه ای که دریای سرخ را به خلیج عدن وصل می کند)، مخفف: بابلی، وابسته به بابل

bab el mandeb

<hr> معنی : پدر، بابا <hr> معانی دیگر : پدر، بابا

واژه های حرف "b" - انگلیسی به فارسی