انگلیسی به فارسی

helio-

<hr> معنی : دوار بدور خورشید، دارای مرکز در خورشید <hr> معانی دیگر : وابسته به مرکز خورشید، احتساب شده از مرکز خورشید

معنی : دوار بدور خورشید، دارای مرکز در خورشید معانی دیگر : وابسته به مرکز خورشید، احتساب شده از مرکز خورشید

heliocentric

heliocentrical

<hr> چنانکه ازمرکزخورشیدحساب شود

چنانکه ازمرکزخورشیدحساب شود

heliocentrically

heliocentricity

heliocentrism

heliochrome

heliochromoscope

heliodor

helioelectric

helioengraving

heliofugal

heliogabalize

heliogabalus

<hr> پیامی که با آینه و نور خورشید مخابره شود

پیامی که با آینه و نور خورشید مخابره شود

heliogram

<hr> معنی : دستگاه عکسبرداری از افتاب، گراورسازی بانور افتاب <hr> معانی دیگر : (روش عکاسی قدیمی) شیشه ی عکس، دستگاه مخابره توسط آینه و نور خورشید، هلیوگراف، مخابره بوسیله نور خورشید

معنی : دستگاه عکسبرداری از افتاب، گراورسازی بانور افتاب معانی دیگر : (روش عکاسی قدیمی) شیشه ی عکس، دستگاه مخابره توسط آینه و نور خورشید، هلیوگراف، مخابره بوسیله نور خورشید

heliograph

heliographer

heliographic

heliographs

<hr> معنی : مخابره بوسیله نور خورشید <hr> معانی دیگر : مخابره باتلگراف افتابی، ساختن عکس گراووری افتابی

معنی : مخابره بوسیله نور خورشید معانی دیگر : مخابره باتلگراف افتابی، ساختن عکس گراووری افتابی

heliography

<hr> (قدیمی) رجوع شود به: photogravure، گراورسازی بوسیله نور بر روی صفحه حساس

(قدیمی) رجوع شود به: photogravure، گراورسازی بوسیله نور بر روی صفحه حساس

heliogravure

helioid

heliolatrous

<hr> معنی : افتاپ پرستی <hr> معانی دیگر : خورشید پرستی، آفتاب پرستی

معنی : افتاپ پرستی معانی دیگر : خورشید پرستی، آفتاب پرستی

heliolatry

heliolite

heliolites

heliolithic

heliolitidae

heliological

heliologist

<hr> معنی : خورشید سنج، الت پیمایش قطر خورشید <hr> معانی دیگر : (نجوم) دستگاه سنجش فاصله ی گوشه ای دو ستاره

معنی : خورشید سنج، الت پیمایش قطر خورشید معانی دیگر : (نجوم) دستگاه سنجش فاصله ی گوشه ای دو ستاره

heliometer

heliometric

heliometrical

heliometry

heliomicrometer

helion

heliopause

heliophila

heliophilia

heliophiliac

heliophilous

heliophobe

heliophobia

heliophobous

heliophotography

heliophyte

<hr> شهر هلیوپلیس (خورشید شهر - در شمال قاهره ی فعلی قرار داشت و مرکز پرستش الهه ی خورشید بود)، بعلبک شهرباستانی درشام

شهر هلیوپلیس (خورشید شهر - در شمال قاهره ی فعلی قرار داشت و مرکز پرستش الهه ی خورشید بود)، بعلبک شهرباستانی درشام

واژه های حرف "h" - انگلیسی به فارسی