انگلیسی به فارسی

iberic

iberism

<hr> معنی : بز کوهی، مرال <hr> معانی دیگر : بز وحشی، بشکل بز کوهی

معنی : بز کوهی، مرال معانی دیگر : بز وحشی، بشکل بز کوهی

ibex

ibexes

ibibio

<hr> (در رجوع مجدد به مرجعی که قبلا هم آورده شده است به کار می رود) در همانجا، در همان مرجع، در همان ماءخذ، در همان ما╥خذ

(در رجوع مجدد به مرجعی که قبلا هم آورده شده است به کار می رود) در همانجا، در همان مرجع، در همان ماءخذ، در همان ما╥خذ

ibid

ibid.

<hr> معنی : ایضا، در همانجا، تکرار میشود <hr> معانی دیگر : مخفف ان ibid است

معنی : ایضا، در همانجا، تکرار میشود معانی دیگر : مخفف ان ibid است

ibidem

ibididae

ibidine

ibidium

ibilao

<hr> معنی : لک لک گرمسیری <hr> معانی دیگر : (جانورشناسی) ایبیس (لک لک گرمسیری از تیره ی threskiornithidae به ویژه ایبیس رود نیل: threskiornis aethiopica)

معنی : لک لک گرمسیری معانی دیگر : (جانورشناسی) ایبیس (لک لک گرمسیری از تیره ی threskiornithidae به ویژه ایبیس رود نیل: threskiornis aethiopica)

ibis

ibisbill

ibizan hound

<hr> شرکت کامپیوتری ای بی ام

شرکت کامپیوتری ای بی ام

ibn Talal Hussein

ibn-

ibn-Roshd

ibn-rushd

<hr> ایبو (نام مردمی که در جنوب شرقی کشور نیجریه زیست می کنند)

ایبو (نام مردمی که در جنوب شرقی کشور نیجریه زیست می کنند)

ibogaine

ibolium

ibolium privet

ibota

ibota privet

ibrahim

ibrd

<hr> هنریک ایبسن (نمایشنامه نویس نروژی)

هنریک ایبسن (نمایشنامه نویس نروژی)

ibsen

ibsenic

ibsenism

ibsenite

<hr> (داروسازی) ایبو پروفین (داروی دردکش و تب زدا به فرمول c13h18o2)

(داروسازی) ایبو پروفین (داروی دردکش و تب زدا به فرمول c13h18o2)

ibuprofen

ibycter

ibycus

<hr> ic_ پسوند:، (صفت ساز) وابسته به، - ی، از [volcanic]، ناشی از [anaerobic]، دارای، - ساز [dactylic]، (شیمی) گرفته شده از [nitric]، مدار مجتمع، اى سى علوم مهندسى : حالت اولیه

ic_ پسوند:، (صفت ساز) وابسته به، - ی، از [volcanic]، ناشی از [anaerobic]، دارای، - ساز [dactylic]، (شیمی) گرفته شده از [nitric]، مدار مجتمع، اى سى علوم مهندسى : حالت اولیه

ic or i-c

icacinaceae

icacinaceous

icaco

icacorea

<hr> مخفف: سازمان جهانی هواپیمایی کشوری

مخفف: سازمان جهانی هواپیمایی کشوری

icao

icaria

icarian

icarian sea

icarianism

<hr> (اسطوره ی یونان) ایکاروس (پسر ددالوس که با بال های مومی از جزیره ی کرت فرار کرد ولی ایکاروس زیاد اوج گرفت و بال هایش آب شد و در دریا غرق گردید)، افسانه یونان ایکاروس پسر دالوس

(اسطوره ی یونان) ایکاروس (پسر ددالوس که با بال های مومی از جزیره ی کرت فرار کرد ولی ایکاروس زیاد اوج گرفت و بال هایش آب شد و در دریا غرق گردید)، افسانه یونان ایکاروس پسر دالوس

واژه های حرف "i" - انگلیسی به فارسی