انگلیسی به فارسی

<hr> (آلمانی) آری، بله، مخفف: ژانویه، مخفف: قاضی عسکر

(آلمانی) آری، بله، مخفف: ژانویه، مخفف: قاضی عسکر

jaalin

jaap

<hr> معنی : مشت، ضربت با چیز تیز، ضربت با مشت، ضربت ناگهانی زدن، ضربت زدن، سوراخ کردن، خنجر زدن، سک زدن، سیخ زدن <hr> معانی دیگر : (با چیز تیزی مانند دشنه یا میله ی سر تیز) فرو کردن، سیخونک زدن، (به ویژه در مشت زنی) ضربه ی تند و کوتاه زدن، تندکوبه زدن، (با:out) فرو کردن و درآوردن، ضربه ی تند و مستقیم، سکه، خرد کردن، سی&nbsp; زدن، سورا&nbsp; کردن

معنی : مشت، ضربت با چیز تیز، ضربت با مشت، ضربت ناگهانی زدن، ضربت زدن، سوراخ کردن، خنجر زدن، سک زدن، سیخ زدن معانی دیگر : (با چیز تیزی مانند دشنه یا میله ی سر تیز) فرو کردن، سیخونک زدن، (به ویژه در مشت زنی) ضربه ی تند و کوتاه زدن، تندکوبه زدن، (با:out) فرو کردن و درآوردن، ضربه ی تند و مستقیم، سکه، خر

jabarite

jabbed

<hr> معنی : ورد، گپ، سخن تند و ناشمرده، چکچکی، وراجی کردن <hr> معانی دیگر : (تند و نامفهوم حرف زدن) ور زدن، زر زدن، ور ور کردن، گپ زنی، پچ پچ

معنی : ورد، گپ، سخن تند و ناشمرده، چکچکی، وراجی کردن معانی دیگر : (تند و نامفهوم حرف زدن) ور زدن، زر زدن، ور ور کردن، گپ زنی، پچ پچ

jabber

jabbered

jabberer

jabbering

jabberment

jabbernowl

jabbers

jabberwockian

<hr> معنی : سخن نامفهوم <hr> معانی دیگر : زبان (یا عبارت ) من درآوردی و نامفهوم

معنی : سخن نامفهوم معانی دیگر : زبان (یا عبارت ) من درآوردی و نامفهوم

jabberwocky

jabbingly

jabble

jaber

jabers

jaberwocky

<hr> (جانور شناسی) جابیرو (انواع لک لک های درشت اندام حاره ای به ویژه گونه ی امریکایی به نام jabiru mycteria)، ش لک لک ابزی نقاط گرم و معتدل امریکا

(جانور شناسی) جابیرو (انواع لک لک های درشت اندام حاره ای به ویژه گونه ی امریکایی به نام jabiru mycteria)، ش لک لک ابزی نقاط گرم و معتدل امریکا

jabiru

jaboncillo

<hr> (گیاه شناسی) جابراندی (برگ های خشکانده ی گیاهان امریکای جنوبی از جنس pilocarpus و خانواده ی rue)، ش درخت جابوراندی برزیلی

(گیاه شناسی) جابراندی (برگ های خشکانده ی گیاهان امریکای جنوبی از جنس pilocarpus و خانواده ی rue)، ش درخت جابوراندی برزیلی

jaborandi

jaborandis

jaborin

jaborine

<hr> (آذین پارچه ای یا توری که دور گردن یا جلو بلوز زنانه یا پستان بند یا پیراهن مردانه می دوزند) ژابو، دستمال سینه چین دار مردان قرن هجدهم

(آذین پارچه ای یا توری که دور گردن یا جلو بلوز زنانه یا پستان بند یا پیراهن مردانه می دوزند) ژابو، دستمال سینه چین دار مردان قرن هجدهم

jabot

jaboticaba

jaboticaba tree

jabots

jabs

jabul

jacal

jacales

jacals

jacaltec

jacalteca

<hr> (جانور شناسی) جکمار (خانواده ی galbulidae که از پرنده های جنگلی نواحی حاره ی امریکای جنوبی و مرکزی هستند)، ش پرندگان منقار دراز برزیلی و مکزیکی که ازحشرات تغذیه می کنند

(جانور شناسی) جکمار (خانواده ی galbulidae که از پرنده های جنگلی نواحی حاره ی امریکای جنوبی و مرکزی هستند)، ش پرندگان منقار دراز برزیلی و مکزیکی که ازحشرات تغذیه می کنند

jacamar

jacamaralcyon

jacamars

jacameropine

jacamerops

jacami

jacamin

<hr> ش پرنده پا دراز و پنجه بزرگ مکزیکی که در اب راه میرود

ش پرنده پا دراز و پنجه بزرگ مکزیکی که در اب راه میرود

jacana

jacanas

<hr> معنی : درخت جوالدوز، پیچ اناری <hr> معانی دیگر : (گیاه شناسی) درخت نورا، جاکراندا (انواع درختان حاره ای امریکایی از خانواده ی bignonia که گل های خوشه ای و نیلی رنگ می دهند)، ش درخت جوالدوز

معنی : درخت جوالدوز، پیچ اناری معانی دیگر : (گیاه شناسی) درخت نورا، جاکراندا (انواع درختان حاره ای امریکایی از خانواده ی bignonia که گل های خوشه ای و نیلی رنگ می دهند)، ش درخت جوالدوز

واژه های حرف "j" - انگلیسی به فارسی