انگلیسی به فارسی

<hr> شهر کاماکورا (در ژاپن و محل تندیس بزرگ بودا ـ 1252 میلادی)

شهر کاماکورا (در ژاپن و محل تندیس بزرگ بودا ـ 1252 میلادی)

kamakura

<hr> (گیاه شناسی) کامالا (malotus philippinensis از خانواده ی spurge که بومی هندوستان است)، کامالا، دانه قرمز رنگ درخت کامالا

(گیاه شناسی) کامالا (malotus philippinensis از خانواده ی spurge که بومی هندوستان است)، کامالا، دانه قرمز رنگ درخت کامالا

kamala

kamaloka

kamanichile

kamao

kamares

kamarezite

kamarupic

kamas

kamasin

kamass

kamassi

<hr> کاماسوترا (کتاب راهنمای جماع هندوها ـ حدود 300 میلادی) (kama sutra هم می نویسند)

کاماسوترا (کتاب راهنمای جماع هندوها ـ حدود 300 میلادی) (kama sutra هم می نویسند)

kamasutra

kamavachara

kambal

kamboh

kambou

kamchadal

<hr> آبخست سان (شبه جزیره ی) کامچاتکا (در شمال خاوری سیبری ـ روسیه)

آبخست سان (شبه جزیره ی) کامچاتکا (در شمال خاوری سیبری ـ روسیه)

kamchatka

kamchatkan

<hr> (انگلیس ـ محلی) تپه ی کوچک، تپه ی ریگی، تپه کوچک متشکله ازسنگ و خاک اب اورد متعلق بدوره یخبندان

(انگلیس ـ محلی) تپه ی کوچک، تپه ی ریگی، تپه کوچک متشکله ازسنگ و خاک اب اورد متعلق بدوره یخبندان

kame

kameel

kameelthorn

kameez

kamehamehai

kamelaukia

kamelaukion

kamelkia

kames

<hr> (در آیین شین تو ـ ژاپن) کامی (روح یکی از خدایان یا نیاکان)، فرماندار، حاکم

(در آیین شین تو ـ ژاپن) کامی (روح یکی از خدایان یا نیاکان)، فرماندار، حاکم

kami

kamian

kamias

kamichi

<hr> <b>معنی</b> : خلبان ازجان گذشته ژاپنی <hr> <b>معانی دیگر</b> : وابسته به خودکشی فداکارانه، جانفشانانه، پیشمرگانه، (ژاپنی)، کامی کازی (خلبان فدایی که هواپیمای خود را پر از بمب کرده به کشتی دشمن می زند)، هواپیمای کامی کازی

معنی : خلبان ازجان گذشته ژاپنی معانی دیگر : وابسته به خودکشی فداکارانه، جانفشانانه، پیشمرگانه، (ژاپنی)، کامی کازی (خلبان فدایی که هواپیمای خود را پر از بمب کرده به کشتی دشمن می زند)، هواپیمای کامی کازی

واژه های حرف "k" - انگلیسی به فارسی