انگلیسی به فارسی

lightwort

lighty

ligitimized

lignaloes

lignatile

ligne

<hr> چوبی، چوب سان، چوب دار

ligneous

lignes

lignescent

ligni-

lignicole

lignicolous

ligniferous

<hr> معنی : چوب شدگی <hr> معانی دیگر : چوبسازی

معنی : چوب شدگی معانی دیگر : چوبسازی

lignification

lignifications

lignified

ligniform

<hr> معنی : تبدیل به چوب کردن، چوب شدن، چوبی شدن <hr> معانی دیگر : تبدیل به چوب کردن یا شدن، چوبی کردن یا شدن

معنی : تبدیل به چوب کردن، چوب شدن، چوبی شدن معانی دیگر : تبدیل به چوب کردن یا شدن، چوبی کردن یا شدن

lignify

lignifying

<hr> (گیاه شناسی) لیگنین (ماده ی سلولز مانند و آلی که لیف های سلولز را به هم وصل می کند)

(گیاه شناسی) لیگنین (ماده ی سلولز مانند و آلی که لیف های سلولز را به هم وصل می کند)

lignin

ligniperdous

<hr> معنی : ذغال سنگ چوب نما، نوعی ذغال سنگ، ذغال قهوهای <hr> معانی دیگر : لیگنیت (زغال سنگ قهوه ای)

معنی : ذغال سنگ چوب نما، نوعی ذغال سنگ، ذغال قهوهای معانی دیگر : لیگنیت (زغال سنگ قهوه ای)

lignite

lignitic

lignitiferous

lignitize

lignivorous

lignocaine

<hr> (گیاه شناسی) لیگنو سلولز، مواد سلولزی متشکل بافت های چوبی

(گیاه شناسی) لیگنو سلولز، مواد سلولزی متشکل بافت های چوبی

lignocellulose

lignocellulosic

lignoceric

lignography

lignone

lignosae

lignose

lignosity

lignosulphite

lignosulphonate

lignous

<hr> رجوع شود به: guaiacum، درخت مقدس خشب الانبیاء

رجوع شود به: guaiacum، درخت مقدس خشب الانبیاء

lignum vitae

lignums

<hr> (شیمی) لیگرویین (آمیزه ای از هیدرو کربن ها و ماده ی بی رنگ و قابل اشتعالی که از نفت به دست می آید)، لیگرویین شیمى : اتر نفت

(شیمی) لیگرویین (آمیزه ای از هیدرو کربن ها و ماده ی بی رنگ و قابل اشتعالی که از نفت به دست می آید)، لیگرویین شیمى : اتر نفت

واژه های حرف "l" - انگلیسی به فارسی