انگلیسی به فارسی

macrocytic anaemia

macrocytosis

macrodactyl

macrodactylia

macrodactylic

macrodactyly

macrodiagonal

macrodomatic

macrodome

<hr> (جانور شناسی) بزرگ دندان

(جانور شناسی) بزرگ دندان

macrodont

macrodontic

macrodontism

macroeconomic expert

<hr> (بخشی از اقتصاد که با رابطه ی نیروهای عمده ی بازار و زمینه های عمده ی اقتصادی سر و کار دارد) اقتصاد کلان (در برابر: اقتصاد خرد microeconomics)، روانشناسى : اقتصاد کلان

(بخشی از اقتصاد که با رابطه ی نیروهای عمده ی بازار و زمینه های عمده ی اقتصادی سر و کار دارد) اقتصاد کلان (در برابر: اقتصاد خرد microeconomics)، روانشناسى : اقتصاد کلان

macroeconomics

macroelement

macroergate

<hr> (زیست شناسی) درشت فرگشت، تکامل درشت

(زیست شناسی) درشت فرگشت، تکامل درشت

macroevolution

macroevolutionary

macroevoluyion

<hr> (زیست شناسی) درشت زامه، سلول جنسی ماده بزرگتر، کلان گانه

(زیست شناسی) درشت زامه، سلول جنسی ماده بزرگتر، کلان گانه

macrogamete

macrogametocyte

macrogamy

macrogastria

macroglobulin

macroglobulinemic

macroglossate

macroglossia

macrognathic

macrognathism

macrognathous

macrogonidium

macrographic

macrography

<hr> <b>معنی</b> : درشت دستور <hr> <b>معانی دیگر</b> : رجوع شود به: macro، درشت دستور

معنی : درشت دستور معانی دیگر : رجوع شود به: macro، درشت دستور

واژه های حرف "m" - انگلیسی به فارسی