انگلیسی به فارسی

naiant

naias

naib

naid

<hr> معنی : بی ریا، خام، بی تجربه، ساده و بی تکلف <hr> معانی دیگر : naive ساده و بی تکلف

معنی : بی ریا، خام، بی تجربه، ساده و بی تکلف معانی دیگر : naive ساده و بی تکلف

naif

naif or naïf

naifly

naifs

naig

naigie

naigue

naik

<hr> معنی : چنگال، چنگ، ناخن، گل میخ، میخ سرپهن، میخ، سم، میخ سرپهن زدن، میخ زدن، با میخ کوبیدن، با میخ الصاق کردن، بدام انداختن، زدن، گرفتن، کوبیدن، قاپیدن <hr> معانی دیگر : میخ زدن (به)، با میخ استوار کردن (بر)، میخکوب کردن، (نگاه یا اندیشه یا توجه) بر چیزی متمرکز کردن، (دروغ و غیره را) افشا گری کردن، کشف و افشا کردن، (عامیانه) دستگیر کردن، (عامیانه) زدن، (جانور به ویژه پرنده و درنده) پنجول، (رجوع شود به: ckae)، (پیشترها) سنجه ی پارچه برابر با دو و یک چهارم اینچ، می&nbsp; سرپهن، گل می، بامی&nbsp; کوبیدن، با می&nbsp; الصاق کردن

معنی : چنگال، چنگ، ناخن، گل میخ، میخ سرپهن، میخ، سم، میخ سرپهن زدن، میخ زدن، با میخ کوبیدن، با میخ الصاق کردن، بدام انداختن، زدن، گرفتن، کوبیدن، قاپیدن معانی دیگر : میخ زدن (به)، با میخ استوار کردن (بر)، میخکوب کردن، (نگاه یا اندیشه یا توجه) بر چیزی متمرکز کردن، (دروغ و غیره را) افشا گری کردن، کشف و

nail

nail down

nail enamel

<hr> ناخن تراش، سوهان ناخن

nail file

<hr> مانیکور، رنگ و جلای ناخن، لاک (ناخن)

مانیکور، رنگ و جلای ناخن، لاک (ناخن)

nail polish

nail pulling

nail removal

nail set

nail-biting

nail-tailed kangaroo

nailbin

<hr> ناخن پاک کن (فرچه ی کوچک برای پاک کردن ناخن ها)، برس ناخن

ناخن پاک کن (فرچه ی کوچک برای پاک کردن ناخن ها)، برس ناخن

nailbrush

nailer

naileress

nailers

nailery

nailfile

nailfold

nailfolds

<hr> سر میخ (که مسطح و گرد است)

سر میخ (که مسطح و گرد است)

nailhead

nailproof

nailrod

nails

nailset

nailsets

nailshop

nailsick

nailsickness

nailwort

naily

naim

nain

nainsel

nainsell

<hr> (هندی) پارچه ی پنبه ای نازک، پارچه نخی و سبک وزن ساده لباسی و پرده ای

(هندی) پارچه ی پنبه ای نازک، پارچه نخی و سبک وزن ساده لباسی و پرده ای

واژه های حرف "n" - انگلیسی به فارسی