انگلیسی به فارسی

noncoherency

noncoherent

noncoherently

noncohesion

noncohesive

noncohesively

noncohesiveness

noncoinage

noncoincidence

noncoincidental

noncoincidentally

noncoking

noncollaboration

noncollaborative

noncollapsable

noncollapsibility

noncollapsible

noncollectable

noncollectible

noncollection

noncollective

noncollectively

noncollectivistic

noncolloid

noncolloidal

noncollusive

noncollusively

noncolonial

noncolonially

noncolorability

noncolorable

noncolorableness

noncolorably

<hr> (عامیانه) رجوع شود به: noncommissioned officer

(عامیانه) رجوع شود به: noncommissioned officer

noncom

noncombat

<hr> <b>معنی</b> : غیر مبارز <hr> <b>معانی دیگر</b> : (عضو ارتش که در رزم شرکت نمی کنند مانند پزشک یا قاضی عسگر) غیر رزمی، نارزمی، خارج از صف، ناستیز، (هنگام جنگ) غیرنظامی، شخصی، غیرارتشی، ناسپاهی، افراد غیر نظامی، خارجاز صف، خارجاز صف ها، ارکان

معنی : غیر مبارز معانی دیگر : (عضو ارتش که در رزم شرکت نمی کنند مانند پزشک یا قاضی عسگر) غیر رزمی، نارزمی، خارج از صف، ناستیز، (هنگام جنگ) غیرنظامی، شخصی، غیرارتشی، ناسپاهی، افراد غیر نظامی، خارجاز صف، خارجاز صف ها، ارکان

واژه های حرف "n" - انگلیسی به فارسی