انگلیسی به فارسی

nonesoterically

nonespionage

nonespousal

<hr> غیراساسی، غیرحیاتی، غیراصلی، غیرضروری

غیراساسی، غیرحیاتی، غیراصلی، غیرضروری

nonessential

nonessentials

nonestablishment

nonesthetically

nonestimable

<hr> <b>معنی</b> : چیز بی نظیر <hr> <b>معانی دیگر</b> : (شخص یا چیز) بیتا، بی همتا، بی نظیر، بی رقیب

معنی : چیز بی نظیر معانی دیگر : (شخص یا چیز) بیتا، بی همتا، بی نظیر، بی رقیب

nonesuch

nonesuch clover

nonesuches

nonesurient

nonesuriently

<hr> (موسیقی)، قطعه ای که برای نه نوازنده ساخته شده، آهنگ نه سازه، آهنگ برای نه صدا یا نه ساز

(موسیقی)، قطعه ای که برای نه نوازنده ساخته شده، آهنگ نه سازه، آهنگ برای نه صدا یا نه ساز

nonet

noneternal

noneternally

noneternalness

noneternity

nonethereal

nonethereality

nonethereally

nonethic

nonethical

nonethically

nonethnical

nonethnically

nonethnologic

nonethnological

nonethnologically

nonethyl

nonetto

noneugenic

noneugenical

noneugenically

noneuphonious

noneuphoniously

nonevacuation

nonevadable

nonevadible

nonevading

nonevadingly

nonevaluation

nonevanescent

nonevanescently

nonevangelic

nonevangelical

nonevaporable

nonevaporating

واژه های حرف "n" - انگلیسی به فارسی