انگلیسی به فارسی

pagne

<hr> معنی : بتکده، پاگودا، ساختمان بسبک مخصوص چین و ژاپون <hr> معانی دیگر : (معبد بودایی در هند و خاور دور - از ریشه ی فارسی: بتکده) پاگودا

معنی : بتکده، پاگودا، ساختمان بسبک مخصوص چین و ژاپون معانی دیگر : (معبد بودایی در هند و خاور دور - از ریشه ی فارسی: بتکده) پاگودا

pagoda

pagodalike

pagodas

pagods

pagoscope

pagrus

paguma

pagurian

pagurians

pagurid

paguridae

pagurids

pagurine

pagurinea

paguroid

pagurus

pagus

paha

pahachroma

pahang

paharia

pahautea

pahi

<hr> (فارسی)، پهلوی، رجوع شود به: pehlevi

(فارسی)، پهلوی، رجوع شود به: pehlevi

pahlavi

pahlavis

pahlevi

<hr> (گدازه ی آتشفشانی که سرد و سفت و نسبتا صاف و مسطح شده است) پاهوهو

(گدازه ی آتشفشانی که سرد و سفت و نسبتا صاف و مسطح شده است) پاهوهو

pahoehoe

pahouin

pahutan

paiconeca

<hr> گذشته و اسم مفعول فعل: pay، پرداختن، دادن، جبران کردن، تصفیه کردن، پول دادن، پرداخت کردن

گذشته و اسم مفعول فعل: pay، پرداختن، دادن، جبران کردن، تصفیه کردن، پول دادن، پرداخت کردن

paid

paid vacation

paid-up

paideia

paideutic

paidle

paidological

paidologist

paidology

paidonosology

paigle

paijama

paiked

paiker

paiking

<hr> معنی : سطل، دلو، سطل چوبی <hr> معانی دیگر : دول، بقدر یک سطل

معنی : سطل، دلو، سطل چوبی معانی دیگر : دول، بقدر یک سطل

pail

واژه های حرف "p" - انگلیسی به فارسی