انگلیسی به فارسی

radio aerial

radio announcer

radio antenna

<hr> نجوم رادیویی، اخترشناسی رادیویی

نجوم رادیویی، اخترشناسی رادیویی

radio astronomy

<hr> (فرستنده ای که مرتب برای هدایت هواپیما و کشتی وغیره علامت می فرستد) دستگاه راهنمایی رادیویی، آنتن بی سیم

(فرستنده ای که مرتب برای هدایت هواپیما و کشتی وغیره علامت می فرستد) دستگاه راهنمایی رادیویی، آنتن بی سیم

radio beacon

<hr> تابه ی رادیویی، شعاع رادیویی

تابه ی رادیویی، شعاع رادیویی

radio beam

radio brightness

<hr> واپراکنش رادیویی، سخن پراکنی (رادیویی)، پخش و سخن پراکنی بوسیله رادیو

واپراکنش رادیویی، سخن پراکنی (رادیویی)، پخش و سخن پراکنی بوسیله رادیو

radio broadcast

radio broadcasting

<hr> جهت یاب رادیویی، پرتو سویاب

جهت یاب رادیویی، پرتو سویاب

radio compass

<hr> (کنترل پرواز هواپیمای بدون خلبان و غیره از طریق علامت های رادیویی) کنترل رادیویی، پرتو مهار

(کنترل پرواز هواپیمای بدون خلبان و غیره از طریق علامت های رادیویی) کنترل رادیویی، پرتو مهار

radio control

radio detection and ranging

radio emission

<hr> معنی : بسامد رادیویی <hr> معانی دیگر : بسامد رادیویی، بسامد پرتوزاد (بین ده کیلو هرتز و یک میلیون مگاهرتز)

معنی : بسامد رادیویی معانی دیگر : بسامد رادیویی، بسامد پرتوزاد (بین ده کیلو هرتز و یک میلیون مگاهرتز)

radio frequency

<hr> (کهکشانی که امواج رادیویی قوی تر از حد معمول ساطع می کند) کهکشان رخش افکن، کهکشان پرتوزا

(کهکشانی که امواج رادیویی قوی تر از حد معمول ساطع می کند) کهکشان رخش افکن، کهکشان پرتوزا

radio galaxy

radio interferometer

radio link

radio locator

radio news

radio noise

radio operator

radio radiation

radio reflector

radio set

radio signal

<hr> (نجوم) پرتو فرست، تابش فرست (به ویژه کهکشان و اختر واره)

(نجوم) پرتو فرست، تابش فرست (به ویژه کهکشان و اختر واره)

radio source

<hr> طیف رادیویی، بیناب رادیویی

طیف رادیویی، بیناب رادیویی

radio spectrum

radio station

<hr> (نجوم) ستاره نمای پرتوی، تلسکوپ رادیویی، رادیوی نجومی

(نجوم) ستاره نمای پرتوی، تلسکوپ رادیویی، رادیوی نجومی

radio telescope

radio transmitter

<hr> موج رادیویی، امواج الکترو مغناطیسی رادیو

موج رادیویی، امواج الکترو مغناطیسی رادیو

radio wave

radio-

radio-controlled

radio-frequency spectrum

radio-opacity

radio-opaque

radio-phonograph

radioacoustics

radioactinium

radioactivate

radioactivated

radioactivating

<hr> معنی : رادیو اکتیو <hr> معانی دیگر : تابشگر، پرتوزا، رخشی، رخششی، پرتو افشان، تابش دار

معنی : رادیو اکتیو معانی دیگر : تابشگر، پرتوزا، رخشی، رخششی، پرتو افشان، تابش دار

radioactive

<hr> (تعیین قدمت سنگواره و استخوان و اشیا و غیره از راه سنجش میزان واپاشی ایزتوپ های تابگشر آن) سال سنجی رخشی

(تعیین قدمت سنگواره و استخوان و اشیا و غیره از راه سنجش میزان واپاشی ایزتوپ های تابگشر آن) سال سنجی رخشی

واژه های حرف "r" - انگلیسی به فارسی