انگلیسی به فارسی

teethily

<hr> حلقه ی پلاستیکی که کودک موقع دندان درآوردن آن را گاز می گیرد (teether هم می گویند)، حلقه لاستیکی مخصوص گاز گرفتن کودک تا دندان در اورد

حلقه ی پلاستیکی که کودک موقع دندان درآوردن آن را گاز می گیرد (teether هم می گویند)، حلقه لاستیکی مخصوص گاز گرفتن کودک تا دندان در اورد

teething ring

teethridge

<hr> (عامیانه) کامل، تمام، تکمیل، وابسته به طرفداری از منع مسکرات کردن

(عامیانه) کامل، تمام، تکمیل، وابسته به طرفداری از منع مسکرات کردن

teetotal

teetotaled

<hr> teetotaller طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی

teetotaller طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی

teetotaler

teetotaling

<hr> تحریم مشروبات الکلی، هواداری از احتراز کامل از مسکرات، پیروی از اصل منع استعمال مسکرات

تحریم مشروبات الکلی، هواداری از احتراز کامل از مسکرات، پیروی از اصل منع استعمال مسکرات

teetotalism

teetotalist

teetotalled

<hr> teetotaler طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی

teetotaler طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی

teetotaller

teetotalling

<hr> معنی : تماما، کاملا، کلا <hr> معانی دیگر : کاملا، کلا، تماما

معنی : تماما، کاملا، کلا معانی دیگر : کاملا، کلا، تماما

teetotally

<hr> معنی : یویو <hr> معانی دیگر : (به ویژه در بخت آزمایی) فرفره، گردونه

معنی : یویو معانی دیگر : (به ویژه در بخت آزمایی) فرفره، گردونه

teetotum

teetotumism

teetotumize

teetotums

teetotumwise

teetsook

teety

teewhaap

teff grass

teffs

tefillin

<hr> (نام بازرگانی) تفلون، ظرف نچسب

(نام بازرگانی) تفلون، ظرف نچسب

teflon

tega

tegeticula

tegg

<hr> معنی : غشاء پوششی، پوست، پوشش طبیعی، پوسته داخلی تخم، پوست طبیعی <hr> معانی دیگر : (گیاه شناسی) پوش، زیر پوشه، (برخی حشرات) سخت بال

معنی : غشاء پوششی، پوست، پوشش طبیعی، پوسته داخلی تخم، پوست طبیعی معانی دیگر : (گیاه شناسی) پوش، زیر پوشه، (برخی حشرات) سخت بال

tegmen

tegmenta

tegmental

<hr> tegumnentum پوست طبیعی، غشاء پوششی

tegumnentum پوست طبیعی، غشاء پوششی

tegmentum

tegminal

tegmine

tegs

tegua

<hr> شهر تگوسی گالپا (پایتخت هندوراس)

شهر تگوسی گالپا (پایتخت هندوراس)

tegucigalpa

teguexin

teguguria

teguima

tegula

tegulae

<hr> معنی : سفالی، پولک دار، اجری <hr> معانی دیگر : وابسته به یا مانند آجر کاشی

معنی : سفالی، پولک دار، اجری معانی دیگر : وابسته به یا مانند آجر کاشی

tegular

tegumen

<hr> معنی : جلد، پوست، پوشش طبیعی پوست، پوشش اندام <hr> معانی دیگر : رجوع شود به: integument

معنی : جلد، پوست، پوشش طبیعی پوست، پوشش اندام معانی دیگر : رجوع شود به: integument

واژه های حرف "t" - انگلیسی به فارسی