انگلیسی به فارسی

<hr> (اجسام کوچک و سیاه یا زرد مایل به سبز که در برخی نقاط یافت می شوند و برخی معتقدند بقایای شهاب های آسمانی هستند) تکتیت (tectite هم می نویسند)

(اجسام کوچک و سیاه یا زرد مایل به سبز که در برخی نقاط یافت می شوند و برخی معتقدند بقایای شهاب های آسمانی هستند) تکتیت (tectite هم می نویسند)

tektite

tektites

tektitic

tektos

tektosi

tektosil

tektosilicate

tekya

<hr> بندر تل آویو (در اسرائیل)

بندر تل آویو (در اسرائیل)

tel aviv

tel-

telae

telaesthesia

telaesthetic

telakucha

<hr> (معماری) ستون به شکل مرد ایستاده، ستونی که مجسمه مردباشد

(معماری) ستون به شکل مرد ایستاده، ستونی که مجسمه مردباشد

telamon

telamones

telangiectases

telangiectasia

<hr> (گشاد شدگی مویرگ ها- باعث ایجاد تومورهای کوچک و سرخ فام پوست صورت و غیره می شود) مویرگ فراخی، تلانژکتازی (telangiectasia هم می گویند)

(گشاد شدگی مویرگ ها- باعث ایجاد تومورهای کوچک و سرخ فام پوست صورت و غیره می شود) مویرگ فراخی، تلانژکتازی (telangiectasia هم می گویند)

telangiectasis

telangiectatic

telangiosis

telanthera

telar

telarly

telary

telautogram

telautograph

telautographic

telautographist

telautography

telautomatically

telautomatics

telchines

telchinic

telco

telco building

tele

tele communication

tele-

telebarograph

telebarometer

teleblem

telecamera

<hr> <b>معنی</b> : برنامه تلویزیونی، برنامه تلزیویونی پخش کردن <hr> <b>معانی دیگر</b> : (توسط تلویزیون) بخش کردن، برنامه ی تلویزیونی، پخش تلویزیونی

معنی : برنامه تلویزیونی، برنامه تلزیویونی پخش کردن معانی دیگر : (توسط تلویزیون) بخش کردن، برنامه ی تلویزیونی، پخش تلویزیونی

telecast

telecasters

telecasting

telecasts

واژه های حرف "t" - انگلیسی به فارسی