انگلیسی به فارسی

unabutting

unacademic

unacademical

unacceding

unaccelerated

unaccelerative

unaccent

unaccented

unaccept

unacceptability

<hr> غیر قابل قبول، نپذیرفتنی

غیر قابل قبول، نپذیرفتنی

unacceptable

unacceptance

unacceptant

unaccepted

unaccepting

unaccessible

unaccessibleness

unaccessional

unaccessory

unaccidental

unaccidentally

unaccidented

unacclaimate

unacclimatised

unacclivitous

unacclivitously

<hr> بی وسیله، بدون تسهیلات، بدون تجهیزات، نافراهم، ناهمساز، بدون وسایل راحتی، فراهم نشده، بی مسکن

بی وسیله، بدون تسهیلات، بدون تجهیزات، نافراهم، ناهمساز، بدون وسایل راحتی، فراهم نشده، بی مسکن

unaccommodated

unaccommodatedness

unaccommodating

unaccommodatingly

unaccommodatingness

unaccompanable

<hr> معنی : تنها، بدون همراه، بدون مصاحب، بدون ملتزمین رکاب <hr> معانی دیگر : بی همراه، فاقد ملازم یا مشایع، تک، تک و تنها

معنی : تنها، بدون همراه، بدون مصاحب، بدون ملتزمین رکاب معانی دیگر : بی همراه، فاقد ملازم یا مشایع، تک، تک و تنها

unaccompanied

unaccomplishable

<hr> ناکامل، تمام نشده، به ثمر نرسیده، ناتمام، انجام نشده، بی هنر، بی کمال

ناکامل، تمام نشده، به ثمر نرسیده، ناتمام، انجام نشده، بی هنر، بی کمال

unaccomplished

unaccomplishedness

unaccordable

unaccordance

unaccordant

unaccorded

unaccording

unaccordingly

unaccostable

unaccosted

unaccountability

<hr> معنی : مرموز، عاری از حس مسئولیت، غیر مسئول، غیر قابل توصیف، توضیح ناپذیر <hr> معانی دیگر : غیر قابل توضیح، توجیه نشدنی، عجیب و غریب، اسرارآمیز، غیرعادی، پی نبردنی، عریب

معنی : مرموز، عاری از حس مسئولیت، غیر مسئول، غیر قابل توصیف، توضیح ناپذیر معانی دیگر : غیر قابل توضیح، توجیه نشدنی، عجیب و غریب، اسرارآمیز، غیرعادی، پی نبردنی، عریب

unaccountable

unaccountableness

unaccountably

واژه های حرف "u" - انگلیسی به فارسی