xylidic

xylidine

xylidines

xylina

xylindein

xylinid

<hr> (الکل بلورین که از xylose به دست می آید) زیلیتول

(الکل بلورین که از xylose به دست می آید) زیلیتول

xylitol

xylitols

xylitone

xylo

xylo-

xylobalsamum

xylocarp

xylocarpous

xylocopa

xylocopidae

xyloglyphy

<hr> معنی : نگارش روی چوپ، منبت کاری روی چوب <hr> معانی دیگر : (نادر) حکاکی روی چوب، چوب نگاشت، چوب کافت، منبت کاری

معنی : نگارش روی چوپ، منبت کاری روی چوب معانی دیگر : (نادر) حکاکی روی چوب، چوب نگاشت، چوب کافت، منبت کاری

xylograph

xylographer

xylographic

xylographical

xylographically

<hr> معنی : منبت کاری روی چوب <hr> معانی دیگر : (نادر) هنر حکاکی روی چوب، منبت کاری، چوب کاوی، چوب نگاری

معنی : منبت کاری روی چوب معانی دیگر : (نادر) هنر حکاکی روی چوب، منبت کاری، چوب کاوی، چوب نگاری

xylography

xyloid

xyloidin

xyloidine

xylol

xylology

xylols

xyloma

xylomancy

xylomas

xylomata

xylometer

xylon

xylonic

xylonite

xylonitrile

xylophaga

xylophagan

xylophage

<hr> معنی : چوب خوار <hr> معانی دیگر : چوب خوار (به ویژه حشره)

معنی : چوب خوار معانی دیگر : چوب خوار (به ویژه حشره)

xylophagous

xylophagus

xylophilous

<hr> معنی : سنتور چوبی، زیلوفون <hr> معانی دیگر : (ساز موسیقی پیانو مانند) زیلوفون، گزیلوفون

معنی : سنتور چوبی، زیلوفون معانی دیگر : (ساز موسیقی پیانو مانند) زیلوفون، گزیلوفون

واژه های حرف "x" - انگلیسی به فارسی