انگلیسی به فارسی

zeks

zelanian

zelant

zelator

zelkova

zelkovas

zelophobia

zelotic

zelotypie

zeme

zemi

zemiism

<hr> معنی : زمین دار، مالکین زمین <hr> معانی دیگر : رجوع شود به: zamindar، zamindar فارسی رایج درهند مالکین زمین

معنی : زمین دار، مالکین زمین معانی دیگر : رجوع شود به: zamindar، zamindar فارسی رایج درهند مالکین زمین

zemindar

zemindari

zemindars

zemindary

zemni

zemstroist

zemstvo

zemstvos

<hr> (شاخه ای از مذهب بودا که در ژاپن و ویتنام و کره رواج دارد) زن، فرقه بوداییان طرفدار تفکر و عبادت وریاضت

(شاخه ای از مذهب بودا که در ژاپن و ویتنام و کره رواج دارد) زن، فرقه بوداییان طرفدار تفکر و عبادت وریاضت

<hr> فلسفه یا مذهب ذن بوداییسم

فلسفه یا مذهب ذن بوداییسم

zen buddhism

zenaga

zenaida (dove)

zenaidas

zenaidinae

<hr> (فارسی - در هند و ایران و غیره) زنانه، ویژه ی زنان، اندرون، حرم

(فارسی - در هند و ایران و غیره) زنانه، ویژه ی زنان، اندرون، حرم

zenana

zenanas

<hr> (فارسی)، زند، زند اوستا، تفسیر، زبان زند، تفسیراوستا

(فارسی)، زند، زند اوستا، تفسیر، زبان زند، تفسیراوستا

zend

zendician

zendik

zendikite

zendos

zenelophon

<hr> (الکترونیک) دو قطبی زنر، دیود زنر

(الکترونیک) دو قطبی زنر، دیود زنر

zener diode

zenick

<hr> معنی : اوج، قله، سمتالراس، بالاترین نقطه آسمان <hr> معانی دیگر : برین گاه، (از ریشه ی عربی: سمت)، بالاترین نقطه اسمان

معنی : اوج، قله، سمتالراس، بالاترین نقطه آسمان معانی دیگر : برین گاه، (از ریشه ی عربی: سمت)، بالاترین نقطه اسمان

zenith

zenithal

zeniths

zenithward

zenithwards

<hr> زنو (فیلسوف یونانی - حدود 334 تا 261 پیش از میلاد)

زنو (فیلسوف یونانی - حدود 334 تا 261 پیش از میلاد)

واژه های حرف "z" - انگلیسی به فارسی