انگلیسی به فارسی

zoan

zoanthacea

zoanthacean

zoantharia

<hr> (پست ترین درجه ی شبه جانوران مرجانی) گل زیوی (از زیر رده ی گل زیویان یا zoantharia)

(پست ترین درجه ی شبه جانوران مرجانی) گل زیوی (از زیر رده ی گل زیویان یا zoantharia)

zoantharian

zoanthid

zoanthidae

zoanthidea

zoanthodeme

zoanthodemic

zoanthoid

<hr> (این باور: انسان جانور است و یا می تواند جانور بشود) انسان دد پنداری

(این باور: انسان جانور است و یا می تواند جانور بشود) انسان دد پنداری

zoanthropy

zoanthus

zoarces

zoarcidae

zobo

zobtenite

zocco

zoccolo

<hr> معنی : زودیاک، منطقهالبروج، دایرهالبروج <hr> معانی دیگر : -1 منطقه البروج، نیسنگ پرهون (دارای دوازده برج یا آبام است:، میش، حمل -2 گاو، ثور -3 دو پیکر، جوزا -4 خرچنگ، سرطان -5 شیر، اسد -6 خوشک، سنبله -7 ترازوک، میزان -8 کژدم، عقرب -9 نیماسپ، قوس -10 نازیکان، جدی -11 دول، دلو -12 ماهی، حوت)

معنی : زودیاک، منطقهالبروج، دایرهالبروج معانی دیگر : -1 منطقه البروج، نیسنگ پرهون (دارای دوازده برج یا آبام است:، میش، حمل -2 گاو، ثور -3 دو پیکر، جوزا -4 خرچنگ، سرطان -5 شیر، اسد -6 خوشک، سنبله -7 ترازوک، میزان -8 کژدم، عقرب -9 نیماسپ، قوس -10 نازیکان، جدی -11 دول، دلو -12 ماهی، حوت)

zodiac

<hr> معنی : زودیاک، دایرهالبروج، منطقهالبروجی <hr> معانی دیگر : نج، منطقه البروج

معنی : زودیاک، دایرهالبروج، منطقهالبروجی معانی دیگر : نج، منطقه البروج

zodiacal

zodiacal light

zodiacs

zodiophilous

zoea

zoeal

zoeas

zoeform

zoehemera

zoehemerae

zoetrope

zoetropic

zoftig

zogan

zogo

zohak

zoharist

zoharite

zoiatria

zoiatrics

zoidiophilous

zoidogamous

zoilean

zoilism

zoilist

zoilus

<hr> معنی : سنگ معدن <hr> معانی دیگر : (شیمی) زوزیت ((ca2al3(sio4)3(oh)، دارای بلورهای هرمی شکل مرکب از سلیکات قلیایی وا لومینیومی

معنی : سنگ معدن معانی دیگر : (شیمی) زوزیت ((ca2al3(sio4)3(oh)، دارای بلورهای هرمی شکل مرکب از سلیکات قلیایی وا لومینیومی

zoisite

واژه های حرف "z" - انگلیسی به فارسی