خلفه حمص

خلفیان

<hr> مترادف خلق : اخلاق، اوقات، خاصه، خصلت، خو، داب، سجیه، شیمه، طبع، طبیعت، طینت، عادت، عریکه، مزاج، مشرب، منش | آفریدن، آفریده، آفرینش، ابداع، احداث، انشاد، ایجاد، تناسل، تولید، خلقت، کون، مخلوق، توده، عامه، عوام، امت، قوم، مردم، ملت، غیرسید ، آدمی، انسان، آدمیان، انسانها، هیکل، شمایل، عالم مادی، شهروند | پوسیده، ژنده، فرسوده، کهنه، مندرس <hr> متضاد خلق : سید | نو <hr> برابر پارسی : آفریده، آفرینش، توده، خوی، رفتار، سرشت، فرخوی، مردم، نو آوری

مترادف خلق : اخلاق، اوقات، خاصه، خصلت، خو، داب، سجیه، شیمه، طبع، طبیعت، طینت، عادت، عریکه، مزاج، مشرب، منش | آفریدن، آفریده، آفرینش، ابداع، احداث، انشاد، ایجاد، تناسل، تولید، خلقت، کون، مخلوق، توده، عامه، عوام، امت، قوم، مردم، ملت، غیرسید ، آدمی، انسان، آدمیان، انسانها، هیکل، شمایل، عالم مادی، شهرون

خلق

خلق 3789

خلق اباد

خلق اباد سفلی

خلق قران

خلق پول

خلقیات ما ایرانیان

خلقیدون

خلم

خلند

خلنو

<hr> مترادف خلنگ : تیغ، خار، مغیلان، علف زار، خلنج زار، ابلق، دورنگ

مترادف خلنگ : تیغ، خار، مغیلان، علف زار، خلنج زار، ابلق، دورنگ

خلنگ

خلنگ الپی

<hr> مترادف خلنگ زار : تیغستان، خارستان، خارزار <hr> متضاد خلنگ زار : گلزار

مترادف خلنگ زار : تیغستان، خارستان، خارزار متضاد خلنگ زار : گلزار

خلنگ زار

خلنگ سانان

خلنگ ژاپنی

خلنگزارهای یورک شمالی

خلنی

خله کفش سفلی

خله کفش علیا

خلو توماس

<hr> مترادف خلوت : اعتزال، اعتکاف، انزوا، دوری گزینی، تنهایی، گوشه نشینی ، زاویه، گوشه، دنج، بی سروصدا، باطن ، خالی از اغیار، فرصت مناسب، مجال، خالی <hr> متضاد خلوت : جلوت، ظاهر <hr> برابر پارسی : پنهانی، تنهایی، نهانگاه، نهانی

مترادف خلوت : اعتزال، اعتکاف، انزوا، دوری گزینی، تنهایی، گوشه نشینی ، زاویه، گوشه، دنج، بی سروصدا، باطن ، خالی از اغیار، فرصت مناسب، مجال، خالی متضاد خلوت : جلوت، ظاهر برابر پارسی : پنهانی، تنهایی، نهانگاه، نهانی

خلوت

خلوت کریمخانی

خلوت گزیده

خلوتگاه

خلوتگاه داخلی

خلوجینی

<hr> مترادف خلود : ابدیت، بقا، پایایی، جاودانگی، دوام، مخلد <hr> متضاد خلود : ناپایایی

مترادف خلود : ابدیت، بقا، پایایی، جاودانگی، دوام، مخلد متضاد خلود : ناپایایی

خلود

خلود فقیه

خلود ولید

خلودووو

خلور

خلورجان

خلوزین

خلوستینا

خلوسکا وولا

خلوشت

<hr> مترادف خلوص : اخلاص، بی آلایشی، پاکی، تزکیه، سادگی، صداقت، صفا، صمیمیت، یکدلی، قدس ، بی آمیغی، بی غشی، ویژگی <hr> متضاد خلوص : آمیزگی، اختلاط <hr> برابر پارسی : نابی، سارا، سرگی، سره گی

مترادف خلوص : اخلاص، بی آلایشی، پاکی، تزکیه، سادگی، صداقت، صفا، صمیمیت، یکدلی، قدس ، بی آمیغی، بی غشی، ویژگی متضاد خلوص : آمیزگی، اختلاط برابر پارسی : نابی، سارا، سرگی، سره گی

واژه های حرف "خ" - دانشنامه عمومی