ماشیکه هوکایدو

ماشیکی کوماموتو

ماصرم سفلی

ماصرم علیا

<hr> مترادف ماضی : قبل، گذشته، زمان گذشته، پیشین، سابق، ماضیه، طی شده، سپری شده <hr> برابر پارسی : گذشته، پارینه، سپری شده

مترادف ماضی : قبل، گذشته، زمان گذشته، پیشین، سابق، ماضیه، طی شده، سپری شده برابر پارسی : گذشته، پارینه، سپری شده

ماضی

ماضی بن

ماطه وس خان ملیکیانس

ماعت

ماعون

<hr> مترادف ماغ : مرغابی، ابر، میغ، مه، مزوا، صدای گاو

مترادف ماغ : مرغابی، ابر، میغ، مه، مزوا، صدای گاو

ماغ

ماغو

مافالدا

مافالده

مافتون

مافدت

مافران

مافریز

مافز

مافنداب

مافه رودتلخ

مافه گه

مافولو

مافولو فولبه

مافگه

مافی کندی

مافیا

مافیا 2

مافیا 3

مافیا شهر بهشت گمشده

مافیای اذربایجانی

مافیای امریکایی

مافیایی

مافیل

مافین

مافیک

ماقبل تاریخ 2

ماقسو

ماقضه

ماقمایف 4980

ماقوت

ماقیت لارسن

<hr> مترادف مال : بازگشت، مرجع، محل بازگشت، عاقبت، فرجام، سرانجام، پایان، نتیجه | تمکن، تمول، ثروت، خواسته، دارایی، مایملک، مکنت، ملک، نعمت، نوا، هستی، جنس، کالا، متاع، پول، وجه، سرمایه، طرفه، دندان گیر، باب دندان، درخورتوجه، اهل، شهروند، احشام، حیوان، دواب، آن، متعلق به <hr> برابر پارسی : فرجام، داشته، دارایی، داراک، توان، بازگشت، از آنِ

مترادف مال : بازگشت، مرجع، محل بازگشت، عاقبت، فرجام، سرانجام، پایان، نتیجه | تمکن، تمول، ثروت، خواسته، دارایی، مایملک، مکنت، ملک، نعمت، نوا، هستی، جنس، کالا، متاع، پول، وجه، سرمایه، طرفه، دندان گیر، باب دندان، درخورتوجه، اهل، شهروند، احشام، حیوان، دواب، آن، متعلق به برابر پارسی : فرجام، داشته، دارای

واژه های حرف "م" - دانشنامه عمومی