دانشنامه عمومی

پاتپه کهریز سلیم

پاتپه گونسبان

پاتپه گونسپان

<hr> مترادف پاتک : تدافع، دفاع، ضدحمله <hr> متضاد پاتک : تک

مترادف پاتک : تدافع، دفاع، ضدحمله متضاد پاتک : تک

پاتک

پاتک بجگان

پاتکا

پاتکو اسپیدلاین

پاتکوله

پاتکوو

پاتی

پاتی روسو

پاتی هانسن

پاتی کمپنر

پاتیا

پاتیالا

پاتیت تگزاس

پاتیتسا

پاتیرام

<hr> مترادف پاتیل : دیگ، سیاه مست

مترادف پاتیل : دیگ، سیاه مست

پاتیل

پاتین

پاتیو

پاتیگرابانا

پاجا

پاجو

پاجوب

پاجی

پاجیک اباد

پاخارس د اداخا

پاخارو کالیفرنیا

پاخرسیان

پاخرگوشیان

پاخوره

پاخوره گندم

پاخیمه گاه

<hr> مترادف پاد : پادزهر، ضد، مخالف، حامی، دارنده، نگهبان، اورنگ، تخت، سریر

مترادف پاد : پادزهر، ضد، مخالف، حامی، دارنده، نگهبان، اورنگ، تخت، سریر

پاد

پاد مشتق

پاد چم

پادادشهر

پادار

پادار خاچماز

پادار قبادلی

پادارالنگ

پادارمان شهر

<hr> مترادف پاداش : اجرت، اجر، انعام، بادافراه، بخشش، ثواب، جایزه، جزا، دسترنج، صله، عطیه، مزد، مکافات، نتیجه، کابین، مهر

مترادف پاداش : اجرت، اجر، انعام، بادافراه، بخشش، ثواب، جایزه، جزا، دسترنج، صله، عطیه، مزد، مکافات، نتیجه، کابین، مهر

واژه های حرف "پ" - دانشنامه عمومی