ا !

ا نبوهی جمعیت

<hr> مترادف ائتلاف : اتحاد، اتفاق، پیوستگی، موافقت، همبستگی <hr> متضاد ائتلاف : اختلاف، پراکندگی <hr> برابر پارسی : همایه، هم آوردی، یکی شدن

مترادف ائتلاف : اتحاد، اتفاق، پیوستگی، موافقت، همبستگی متضاد ائتلاف : اختلاف، پراکندگی برابر پارسی : همایه، هم آوردی، یکی شدن

ائتلاف

ائتلاف سه حزب

ائتلاف کردن

ائتلافی

ائورت

<hr> مترادف اب : ( آب ) ماء، مایع، شیره، عرق، عصاره، عصیر، حل، محلول، ذوب، خوی، بزاق، آب دهان، منی، بحر، دریا، یم، زهاب، آبرو، حیثیت، شرف، عزت، تری، تازگی، طراوت | ابو، باب، بابا، پدر، والد <hr> متضاد اب : ابن، ام

مترادف اب : ( آب ) ماء، مایع، شیره، عرق، عصاره، عصیر، حل، محلول، ذوب، خوی، بزاق، آب دهان، منی، بحر، دریا، یم، زهاب، آبرو، حیثیت، شرف، عزت، تری، تازگی، طراوت | ابو، باب، بابا، پدر، والد متضاد اب : ابن، ام

اب

اب (آبا)

اب (آبائ)

اب از دست دادن

اب افکن

<hr> مترادف اب انبار : ( آب انبار ) برکه، آبدان، آبگیر، برم، تالاب

مترادف اب انبار : ( آب انبار ) برکه، آبدان، آبگیر، برم، تالاب

اب انبار

اب اورده

اب اکسیژنه

اب باران

اب بخش کن

اب بر

اب برداشتن

<hr> مترادف اب بند : ( آب بند ) بند، سد، ورغ

مترادف اب بند : ( آب بند ) بند، سد، ورغ

اب بند

اب بندی

اب بندی کردن

اب بها

اب بینی

اب تاخت

اب تره

اب تنی

اب تنی کردن

اب جوش

اب خاکی

اب خشک کن

اب خوردن

اب دادن

اب داده

اب داره

اب درمانی

اب دزدک

<hr> مترادف اب دهان : ( آب دهان ) بزاق، تف، خدو، خیو، کفک

مترادف اب دهان : ( آب دهان ) بزاق، تف، خدو، خیو، کفک

واژه های حرف "ا" - فارسی به انگلیسی