صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "ا" - فارسی به انگلیسی
ابرمرد
ابرمن (روان کاوی)
ابرناک
ابرنجک
ابرنگ
ابره
ابره ای
ابرو
ابرو (قدیمی)
ابرو در هم کشیدن
ابرو درهم کشیدن
ابرو گشاده
ابرو(قدیمی)
ابرود
ابرودار
ابروریزی
ابرومند
ابرومندی
ابرون
ابرون (گیاه شناسی)
ابروگشاده
ابرچه
ابری
ابری شدن
ابری و کم نور
ابری کردن
ابریز
ابریزش
ابریزگاه
ابریشم
ابریشم تابیده
ابریشم خام
ابریشم دو تاب
ابریشم سازی
ابریشم سانی
ابریشم مانند
ابریشم مصنوعی
ابریشم نما کردن
ابریشم نما کردن (پارچه بافی)
ابریشم نما کردن(پارچه بافی)
ابریشمی
ابریشمی (خودمانی)
ابریشمی (عامیانه)
ابریشمی موجدار (پارچه)
ابریق
ابزا
ابزار
ابزار (عامیانه)
بیشتر