صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "ب" - فارسی به انگلیسی
باز پیرایی ژنتیکی
باز پیوند
باز پیوند شدن
باز پیوند کردن
باز چاپ کردن
باز کرد
باز کردن
باز کردن (زیپ را)
باز کردن (عامیانه)
باز کردن (هر چیز لوله شده)
باز کردن بسته بندی
باز کردن بند
باز کردن به روی همه برای رفع تبعیض
باز کردن به زور اهرم
باز کردن به کمک دیلم
باز کردن تسمه چیزی
باز کردن در بطری
باز کردن دزدکی قفل با سیم یا میخ
باز کردن دکمه قابلمه ای
باز کردن راه یا در با لگد
باز کردن زیپ
باز کردن سوراخ بشکه
باز کردن سوراخ بطری
باز کردن سویچ
باز کردن فرق
باز کردن قفل در
باز کردن قلاب
باز کردن لوله
باز کردن لوله گرفته
باز کردن ماشین آلات
باز کردن ماشینآلات
باز کردن پاها
باز کردن چفت در
باز کردن چمدان
باز کردن چیز بافته
باز کردن چیز بسته بندی شده
باز کردن کابل
باز کردن کامل دهان هنگام دهان دره
باز کردن کلید برق
باز کردن کمربند
باز کردن کوک ساعت
باز کردن گره
باز کردن گیره
باز کردن گیره کمربند
باز کردنی
باز کشش
باز کن
باز کنا شدن
بیشتر