<hr> مترادف تئاتر : تماشاخانه، نمایش خانه، نمایش، نمایش نامه <hr> متضاد تئاتر : سینما <hr> برابر پارسی : نمایش خانه

مترادف تئاتر : تماشاخانه، نمایش خانه، نمایش، نمایش نامه متضاد تئاتر : سینما برابر پارسی : نمایش خانه

تئاتر

تئاتر انتفاعی

تئاتر دوست

تئاتر رو

تئاتر)

تئاتررو

تئاتری

تئاتری بودن

تئودور درایزر

تئودور روزولت

تئودولیت

<hr> مترادف تئوری : فرضیه، نظریه، نظری ، مبادی، مبانی، مجموعه ایده هاو مفاهیم تجریدی <hr> متضاد تئوری : عملی <hr> برابر پارسی : دیدمان، نگره

مترادف تئوری : فرضیه، نظریه، نظری ، مبادی، مبانی، مجموعه ایده هاو مفاهیم تجریدی متضاد تئوری : عملی برابر پارسی : دیدمان، نگره

تئوری

تئوری و نظری

<hr> مترادف تئوریسین : فرضیه پرداز، نظریه پرداز

مترادف تئوریسین : فرضیه پرداز، نظریه پرداز

تئوریسین

<hr> مترادف تئوریک : نظری <hr> متضاد تئوریک : عملی <hr> برابر پارسی : دیدمانیک، دیدمانی

مترادف تئوریک : نظری متضاد تئوریک : عملی برابر پارسی : دیدمانیک، دیدمانی

تئوریک

<hr> مترادف تا : راس، لغایت، مادام، دانه، شمار، عدد، تحفه، دست، طاقه، قلاده، لنگه، واحد ، چین، لا، ورق، جفت، عدیل، مانند، مثل، نظیر، هم سنگ، همانند، همسان، همتا، به محض اینکه، همین که، سرانجام، عاقبت، فرجام، تا زم <hr> متضاد تا : جفت

مترادف تا : راس، لغایت، مادام، دانه، شمار، عدد، تحفه، دست، طاقه، قلاده، لنگه، واحد ، چین، لا، ورق، جفت، عدیل، مانند، مثل، نظیر، هم سنگ، همانند، همسان، همتا، به محض اینکه، همین که، سرانجام، عاقبت، فرجام، تا زم متضاد تا : جفت

تا

تا آن زمان

تا آن موقع

تا آن هنگام

تا آنجایی که

تا آنکه

تا ابد

تا ان زمان

تا انجایی که

تا اندازه ای دیر

تا اندازه ای رنگ پریده

تا اندازه ای موفقیت آمیز

تا اندازه ای کوتاه

تا اندازه معین

تا اندازهای

تا این هنگام

تا این که

تا اینکه

<hr> مترادف تا به تا : لنگه به لنگه، نامتقارن، نامساوی، ناهم آهنگ، ناجور

مترادف تا به تا : لنگه به لنگه، نامتقارن، نامساوی، ناهم آهنگ، ناجور

واژه های حرف "ت" - فارسی به انگلیسی