صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "ت" - فارسی به انگلیسی
تعریف ناسزاوار
تعریف نکردنی
تعریف پی درپی (عامیانه)
تعریف کردن
تعریف کردن از
تعریف کردن حدود و ثغور چیزی
تعریفی
تعریق
تعریق کردن
تعزیت
تعزیم
تعزیه
تعزیه خوان
تعزیه گردان
تعزیه گردانی کردن
تعسر
تعشق
تعشق ورزیدن
تعصب
تعصب انگیزی
تعصب حزبی
تعصب نژادی
تعصبی
تعطیر
تعطیل
تعطیل (جلسه و غیره)
تعطیل (روز)
تعطیل رسمی
تعطیل شدن
تعطیل شدن اقدام
تعطیل شدن مغازه
تعطیل شدن موقتی
تعطیل و به بعد موکول کردن جلسه و مذاکره
تعطیل کردن
تعطیل کردن موقتی
تعطیل کردن و به بعد موکول کردن جلسه ی دادگاه (حقوق)
تعطیل(جلسه و غیره)
تعطیلات
تعطیلات خود را گذراندن
تعطیلات رسمی
تعطیلی
تعطیلی آخر هفته
تعطیلی دو سه روزه (آموزش)
تعطیلی شبیه به کار
تعطیلی نصفه روزه
تعظیم
تعظیم (دختران و زنان)
تعظیم (مهجور)
بیشتر