صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "ت" - فارسی به انگلیسی
تخم ریزی کردن
تخم زا
تخم زا (زن)
تخم سگ ماهی
تخم سگ! (خودمانی - ناخوشایند)
تخم سگ! (عامیانه - ناخوشایند)
تخم شناسی
تخم ماهی
تخم مرغ
تخم مرغ را همراه با پنیر و خرده نان پختن
تخم مرغ زن
تخم مرغ سفت
تخم مرغ شیرگرم
تخم مرغ عید پاک
تخم مرغ نیم بند
تخم مرغی
تخم مرغی شکل
تخم مگس
تخم میوه
تخم ها را کشیدن
تخم و ترکه
تخم وانیل (گیاه شناسی)
تخم پاش
تخم پاشی کردن
تخم پاشی کردن (کشاورزی)
تخم پاشیدن
تخم پنبه
تخم چشم
تخم چشم (کالبد شناسی)
تخم چشم و اطراف آن
تخم کار
تخم کاری
تخم کاشتن
تخم کتان
تخم کردن مرغ
تخم کشی
تخم کن
تخم گذاری
تخم گذاشتن مرغ
تخم گیری کردن
تخم(ماهی و قورباغه)
تخماق
تخمدار
تخمدان
تخمدان (جانور شناسی- گیاه شناسی)
تخمدان (فیزیولوژی)
تخمدان رسیده هر گیاه گل آور (گیاه شناسی)
تخمدان ها را درآوردن
بیشتر