صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "ج" - فارسی به انگلیسی
جانماز اب کشیدن
جانمازآبکش
جانمازآبکشی
جانمایی کردن
جانمند (تخیل و غیره)
جانمند کردن
جانمندی
جانهشت (پزشکی)
جانهشتی
جانور
جانور جوان
جانور خاک زی
جانور خاکی
جانور خوی
جانور دریایی دارای صدف
جانور دریایی دارای لاک
جانور شناس
جانور شناسانه
جانور شناسی
جانور شکارگر
جانور ماده
جانور مانند
جانور مهیب
جانور موذی
جانور ویژه اصلاح نژاد (نر)
جانور پرده پا
جانور پیل دندانی
جانور کشند
جانور گراز دندان
جانور گیاه خوار
جانوران
جانوران باغ وحش
جانوران نمایشی
جانوران وحشی
جانورخوی
جانورشناس
جانورشناسی
جانورگاه
جانپناه
جانک
جانکاه
جانگداز
جانگداز بودن
جانگدازه
جانگدازی
جانگیر
جانگیرانه
جانی
بیشتر