صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "ج" - فارسی به انگلیسی
جریحه دار کردن احساسات
جریحه دار کردن احساسات کسی
جرید بازی
جریده
جریده نگار
جریده نگاری
جریده هفتگی
جریز
جریزه
جریمه
جریمه دیرکرد
جریمه مالیاتی
جریمه کردن
جرینگ
جرینگ جرینگ (صدای به هم خوردن چندین زنگوله یا تکه های کوچک فلز)
جرینگ جرینگ کردن
جرینگ کردن
جریه
جز
جز این
جز جز کردن
جز جز کردن (هنگام سرخ کردن)
جز زدن
جز و جمع
جز و وز
جز کردن
جزء
جزء اصلی
جزء به جزء
جزء به جزء شرح دادن
جزء ترکیبی
جزءجزء کردن
جزئ (لایحه و غیره)
جزئ اتم (فیزیک)
جزئ اصلی
جزئ اعشاری
جزئ به جزئ
جزئ به جزئ شرح دادن
جزئ ترکیبی
جزئ جزئ کردن
جزئ سخن (دستور زبان)
جزئ مقوم
جزئلاینفک
جزئی
جزئی (عامیانه)
جزئی (کالا)
جزئی فروش
جزئیات
بیشتر