صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "ر" - فارسی به انگلیسی
رامگا
رامگان
رامگانی
رامی
رامی (نوعی بازی ورق)
ران
ران (بیس بال)
ران (قصابی)
ران نمک زده خوک
ران گاو
ران گشایی
راند
راندمان
راندن
راندن (هوانوردی)
راندن از جایی با فشار
راندن از خود
راندن با آب
راندن با باد
راندن با تهدید
راندن با تیراندازی
راندن با دود
راندن با سکه زدن
راندن با صدا و شدت زیاد
راندن با ضربه
راندن با فشار
راندن با فشار دادن به جلو
راندن با فشار هوا
راندن به سرعت
راندن توپ به درون سوراخ با یک ضربه (بازی گلف)
راندن جانور از لانه خود برای شکار
راندن جانور از نهانگاه خود برای شکار
راندن خودرو در جاده برای امتحان آن
راندن خون
راندن دوچرخه
راندن دوچرخه بدون پا زدن
راندن روی چرخ عقب
راندن قایق با پارو
راندن قایق با چوبدستی
راندن کشتی به طرف چپ
راندن گله وار
راندنی
رانده
رانده شدن
رانده شدن با آب
رانده شدن با باد
رانده شدن در اثر باد
رانده شدن در اثر جریان آب
بیشتر