صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "ز" - فارسی به انگلیسی
زویبک
زپرتی
زپلین
زکات
زکات دهنده
زکام
زکام (پزشکی)
زکام شدن
زکامی
زکاوت
زکریا
زکریا (انجیل)
زکی
زکی (خودمانی)
زکی (عامیانه)
زکی!
زگیل
زگیل دار
زگیلچه
زی
زی -
زی فن شناسی
زی نهرنگی
زیا
زیا -
زیا رست
زیاد
زیاد (دستور نواختن موسیقی)
زیاد (عامیانه)
زیاد (مبلغ یا اندازه)
زیاد آمده
زیاد بود
زیاد داشتن
زیاد دراز
زیاد ستانی کردن
زیاد شدن
زیاد شدن جنگ و آتش سوزی
زیاد شدن مقدار
زیاد شدن نیر
زیاد شده
زیاد نمایی کردن
زیاد نوشیدن
زیاد نوشیدن (خودمانی)
زیاد نوشیدن (عامیانه)
زیاد پای کسی حساب کردن (عامیانه)
زیاد کردن
زیاد کردن با زحمت
زیادت
بیشتر