سند واگذاری (حقوق)

سند چشم پوشی از حق

سند گذشت از حقوق

سندان

سندان دو کره

سندان گوش (کالبد شناسی)

سندانچه

سندانی

سنددار کردن

سندرم

سندرم مرگ ناگهانی کودک در خواب (پزشکی)

سندروس

سندروس بلوری

سندس

<hr> مترادف سندساز : سوء استفاده چی، مختلس، ترفندباف، دروغ پرداز، دروغ ساز

مترادف سندساز : سوء استفاده چی، مختلس، ترفندباف، دروغ پرداز، دروغ ساز

سندساز

سندسازی

سندسازی کردن

سندل

سندلوس

<hr> متضاد سنده : پیشاب، شاش، ادرار

متضاد سنده : پیشاب، شاش، ادرار

سنده

سنده (زننده)

سنده (ناپسند)

سنده سلام

سنده سلام (عامیانه)

سندیان

<hr> مترادف سندیت : ارزش، اصالت، اعتبار، ملاک، مناط، حجت

مترادف سندیت : ارزش، اصالت، اعتبار، ملاک، مناط، حجت

سندیت

سندیت داشتن

<hr> مترادف سندیکا : اتحادیه، انجمن

مترادف سندیکا : اتحادیه، انجمن

سندیکا

سندیکالیسم

سنسکریت

<hr> مترادف سنقر : باز، مرغ شکاری، سنگ آسیا

مترادف سنقر : باز، مرغ شکاری، سنگ آسیا

سنقر

سنقر (جانورشناسی)

سنقر(جانورشناسی)

سنندج

<hr> مترادف سنه : سال، عام، فریه، لعنت، نفرین <hr> برابر پارسی : سال

مترادف سنه : سال، عام، فریه، لعنت، نفرین برابر پارسی : سال

سنه

سنه جرت مئه

سنواتی

سنوزوئیک (زمین شناسی)

سنکا

<hr> مترادف سنکوپ : بی هوشی گذرا، بی هوشی زودگذر، غش، اغما

مترادف سنکوپ : بی هوشی گذرا، بی هوشی زودگذر، غش، اغما

سنکوپ

<hr> مترادف سنگ : جماد، حجر، صخره، لهنه، سنجه، وزنه، جسم رسوبی در کلیه مثانه، واحد جریان آب، معیار، محک، سفت، سخت، انعطاف ناپذیر، بی رحم، قسی

مترادف سنگ : جماد، حجر، صخره، لهنه، سنجه، وزنه، جسم رسوبی در کلیه مثانه، واحد جریان آب، معیار، محک، سفت، سخت، انعطاف ناپذیر، بی رحم، قسی

واژه های حرف "س" - فارسی به انگلیسی