سکه طلا (یهودیان باستان)

سکه طلا برابر با 20 شیلینگ

سکه طلا در قدیم

سکه طلای امریکایی

سکه نقره

سکه نقره (یهودیان باستان)

سکه نقره انگلیسی

سکه نقره در قدیم

سکه پنج سنتی

<hr> مترادف سکو : بنگاه، پاخره، تختگاه، صفه، پرشگاه، مصطبه <hr> برابر پارسی : ستاوند

مترادف سکو : بنگاه، پاخره، تختگاه، صفه، پرشگاه، مصطبه برابر پارسی : ستاوند

سکو

سکوب

سکوب استخراج نفت در دریا

سکوب ایمنی در راهنمایی رانندگی

سکوب بندی موقت

سکوب عقب کشتی بادبان دار

<hr> مترادف سکوت : خاموشی، خموشی، صمت ، آرامش، سکون، خاموش ماندن، خاموش شدن، دم فروبستن <hr> متضاد سکوت : هیاهو، غوغا، جاروجنجال <hr> برابر پارسی : خاموشی، دم فروبندی

مترادف سکوت : خاموشی، خموشی، صمت ، آرامش، سکون، خاموش ماندن، خاموش شدن، دم فروبستن متضاد سکوت : هیاهو، غوغا، جاروجنجال برابر پارسی : خاموشی، دم فروبندی

سکوت

سکوت (موسیقی)

سکوت آمیز

<hr> مترادف سکوت کردن : دم فروبستن، خاموش ماندن، خاموشی گزیدن، خاموش شدن <hr> متضاد سکوت کردن : سکوت شکستن <hr> برابر پارسی : زبان بستن

مترادف سکوت کردن : دم فروبستن، خاموش ماندن، خاموشی گزیدن، خاموش شدن متضاد سکوت کردن : سکوت شکستن برابر پارسی : زبان بستن

سکوت کردن

سکوتآمیز

سکودار

سکولاریست

<hr> برابر پارسی : بی دین گرایی

برابر پارسی : بی دین گرایی

سکولاریسم

<hr> مترادف سکون : ایستایی، توقف، ثبات، خموشی، رکود، فترت، وقفه ، آرام، آرامش، آسایش، قرار، آرمیدن، قراریافتن <hr> متضاد سکون : تحرک <hr> برابر پارسی : آرامش، آرامیدن

مترادف سکون : ایستایی، توقف، ثبات، خموشی، رکود، فترت، وقفه ، آرام، آرامش، آسایش، قرار، آرمیدن، قراریافتن متضاد سکون : تحرک برابر پارسی : آرامش، آرامیدن

سکون

سکون استوایی

سکون بخش (کشتی)

<hr> مترادف سکونت : اسکان، اقامت، توطن، سکنا ، تهیدستی، درویشی، فقر، مسکنت <hr> متضاد سکونت : کوچ <hr> برابر پارسی : جای گرفتن، خانه گرفتن

مترادف سکونت : اسکان، اقامت، توطن، سکنا ، تهیدستی، درویشی، فقر، مسکنت متضاد سکونت : کوچ برابر پارسی : جای گرفتن، خانه گرفتن

سکونت

سکونت داشتن

سکونت کردن

<hr> مترادف سکونت گاه : محل اقامت، منزل، منزلگاه، مسکن، ماوا

مترادف سکونت گاه : محل اقامت، منزل، منزلگاه، مسکن، ماوا

سکونت گاه

سکونت گزیدن در

سکونتگاه

سکوی اعدام

سکوی ایمنی در ایستگاه ها

سکوی بارگیری ترن و کامیون

سکوی تلمبه

سکوی توپ

سکوی توپ سنگین

سکوی سخنرانی

سکوی مجسمه

سکوی پرتاب موشک

سکیر

سکیزه

سکیزه (اسب)

سکیزیدن

<hr> مترادف سکینه : آرام، آرامش، طمانینه، قرار، آرامش خاطر، سکنیت، وقار <hr> متضاد سکینه : تلاطم

مترادف سکینه : آرام، آرامش، طمانینه، قرار، آرامش خاطر، سکنیت، وقار متضاد سکینه : تلاطم

سکینه

<hr> مترادف سگ : تازی، کلب <hr> متضاد سگ : گربه

مترادف سگ : تازی، کلب متضاد سگ : گربه

واژه های حرف "س" - فارسی به انگلیسی