سیلی زن

سیلیس

سیلیسی

سیلیکات

سیلیکات (شیمی)

سیلیکازدگی (پزشکی)

سیلیکایی

سیلیکن (شیمی)

سیلیکوز

سیلیکوز (پزشکی)

سیلیکون

سیلیکون (شیمی)

<hr> مترادف سیم : رشته فلزی هادی الکتریسیته و سیگنال ها ، مفتول فلزی، نقره، فضه ، سکه، پول، سفید، چرک، عفونت، ریم | کابل، مفتول، تار، رشته، وتر، فضه، لجین، نقره ، یوغ، پول، وجه، جراحت، چرک <hr> متضاد سیم : زر | زر

مترادف سیم : رشته فلزی هادی الکتریسیته و سیگنال ها ، مفتول فلزی، نقره، فضه ، سکه، پول، سفید، چرک، عفونت، ریم | کابل، مفتول، تار، رشته، وتر، فضه، لجین، نقره ، یوغ، پول، وجه، جراحت، چرک متضاد سیم : زر | زر

سیم

سیم انداختن

<hr> مترادف سیم اندام : سیم بر، سیم تن، سیمین تن، سیمین بر

مترادف سیم اندام : سیم بر، سیم تن، سیمین تن، سیمین بر

سیم اندام

سیم اندود

سیم باف (پارچه)

سیم بر

سیم برای استارت دادن به موتور

سیم برای خفه کردن

سیم برق

سیم برق دار

سیم بندبازی در سیرک ها

سیم تار

سیم تلفن

سیم تله

سیم تلگراف

سیم خاردار

سیم دار

سیم دوز

سیم رابط

سیم رهاساز در تله

سیم روپوش دار

سیم زمینی (برق)

سیم زنده

سیم شکاف

سیم ظرف شویی

سیم ظرفشویی

سیم فرعی (برق)

سیم لحیم

سیم مانند

سیم متحرک برای بالا بردن اسکی باز

سیم مهار

سیم نقاله

سیم نهان

سیم های استارت زنی اتومبیل

سیم ورودی

سیم پایان مسابقه (مسابقه اسب دوانی)

فارسی به انگلیسی

واژه های حرف "س" - فارسی به انگلیسی