صف تک نفری

صف جلو

صف سربازان

صف سربازان را شکستن

صف متهمین

صف مردم در مراسم رسمی

صف مستمندان

صف نان

صف پلیس

صف کامیون

صف کشیدن

صف یک نفری

صفآرایی

صفآرایی شدن

صفآرایی کردن

<hr> مترادف صفا : پاکی، پاکیزکی، طهارت، طهر، قدس، نظافت، خلوص، صفوت، آشتی، صلح، طراوت، لطافت، نزهت <hr> متضاد صفا : تیرگی، کدورت <hr> برابر پارسی : یکرنگی، شاداب، خرمی

مترادف صفا : پاکی، پاکیزکی، طهارت، طهر، قدس، نظافت، خلوص، صفوت، آشتی، صلح، طراوت، لطافت، نزهت متضاد صفا : تیرگی، کدورت برابر پارسی : یکرنگی، شاداب، خرمی

صفا

صفا دادن

صفا دادن سر و صورت

صفا کردن

صفاآور

صفابخش

صفادادن

صفار

صفارایی

صفارایی شدن

صفارایی کردن

صفاف

صفافی

صفاق

صفاق (کالبد شناسی)

صفاکردن

صفای خاطر

<hr> مترادف صفت : نعت، وصف، چونی، چگونگی، کیفیت، خصلت، خو، سجیه، مختصه، ویژگی، عاطفه، غیرت، رفتار، کردار، لقب <hr> متضاد صفت : موصوف <hr> برابر پارسی : زاب، فروزه

مترادف صفت : نعت، وصف، چونی، چگونگی، کیفیت، خصلت، خو، سجیه، مختصه، ویژگی، عاطفه، غیرت، رفتار، کردار، لقب متضاد صفت : موصوف برابر پارسی : زاب، فروزه

صفت

صفت (دستور زبان)

صفت اشاره

صفت بد

صفت برجسته

صفت تفضیلی

صفت تفضیلی (دستور زبان)

صفت تفضیلی و عالی و مطلق (دستور زبان)

صفت توصیفی

صفت توصیفی (دستور زبان)

صفت خوب و برجسته

صفت شماره

صفت عالی

صفت عالی (دستور زبان)

صفت فعلی (دستور زبان)

صفت مشخصه

فارسی به انگلیسی

واژه های حرف "ص" - فارسی به انگلیسی