صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "ع" - فارسی به انگلیسی
عصیان ورزیدن
عصیان کردن
عصیان گر
عصیانگر
عصیر
عصیر معده
عضاده
عضد
عضدی
عضلات قوی
عضلات و رگ و پی
عضلانی
عضلانی بودن
عضله
عضله (عامیانه)
عضله تنگ کننده
عضله دار
عضله دو کننده
عضله رافعه
عضله سه سر
عضله چهار سر
عضله گرفتن
عضلهی بلند کننده
عضلهی شق کننده
عضو
عضو (شخص یا شرکت)
عضو اتحادیه صنفی
عضو اتحادیه کارگری
عضو ارکسترجاز
عضو انتهایی ذائقه
عضو انجمن
عضو انجمن شهر در ایالت های شمال شرقی امریکا
عضو انجمن شهرداری
عضو انجمن فابیان
عضو انجمن فراماسونری
عضو با سابقه و مسئول (کلیسا)
عضو بدن
عضو بودن
عضو تناسلی
عضو تیم اول (ورزش)
عضو تیم قهرمان (ورزش)
عضو جدید
عضو جدید (گروه های مذهبی)
عضو جناح راست
عضو جناح چپ حزب و غیره
عضو حزب اصلاح طلب
عضو حزب جمهوریخواه
عضو حزب دموکرات
بیشتر