عضو هیئت

عضو هیئت امنا

عضو هیئت مشاوران

عضو هیئت مقننه

عضو هیئت منصفه دادگاه

عضو هیات امنا

عضو وایوز (نیروی دریایی امریکا)

عضو پارلمان

عضو پر سابقه و دایم (مجازی)

عضو پیمانگان

عضو پیمانگان شدن

عضو پیمانگان کردن

عضو کردن

عضو کلیسا

عضو کلیسای اسقفی

عضو کلیسای انگلیکان

عضو کلیسای متدیست

عضو کلیسای محل

عضو کلیسای مورمون

عضو کلیسای پرزبیتاری

عضو کلیسای پروتستان باب تیست

عضو کلیسای کاتولیک

عضو کلیسای یونیتاری

عضو کمیته (زن)

عضو کمیته (مرد)

عضو کمیته حراست شهروندان

عضو کمیسیون

عضو کنفدراسیون

عضو گروه افریقایی

عضو گروه اکثریت در حزب سوسیال دموکرات کارگران روسیه

عضو گروه بازیگران

عضو گروه سرایندگان کر

عضو گروه ضربت

عضو گروه قانونگذار

عضو گروه نخبه

عضو گروه هم سرایان کر

عضوانجمنی شدن

عضوعلی البدل

عضوکنفدراسیون شدن

عضوکنفدراسیون کردن

<hr> برابر پارسی : هموندی

عضویت

عضویت مجدد

عضویت هیئت امنا

<hr> مترادف عطا : احسان، انعام، بخشش، تعارف، دهش، مرحمت، نفقه، هبت <hr> برابر پارسی : دهش، بخشش

مترادف عطا : احسان، انعام، بخشش، تعارف، دهش، مرحمت، نفقه، هبت برابر پارسی : دهش، بخشش

عطا

<hr> مترادف عطا کردن : بخشیدن، دادن، مرحمت کردن، هبه کردن <hr> برابر پارسی : بخشیدن، بخشایش، ارزانی داشتن | بخشیدن، بخشایش، ارزانی داشتن

مترادف عطا کردن : بخشیدن، دادن، مرحمت کردن، هبه کردن برابر پارسی : بخشیدن، بخشایش، ارزانی داشتن | بخشیدن، بخشایش، ارزانی داشتن

واژه های حرف "ع" - فارسی به انگلیسی