علف شوره

علف شیطان

علف قورباغه

علف ماه

علف نخودی (گیاه شناسی)

علف هرزه

علف پر پشت

<hr> مترادف علف چر : چراگاه، راود، علفزار، مرتع، مرغزار <hr> برابر پارسی : چراگاه

مترادف علف چر : چراگاه، راود، علفزار، مرتع، مرغزار برابر پارسی : چراگاه

علف چر

علف چین

علف کش

علف گربه

علف گربه (گیاه شناسی)

علفخوار

علفخوار (جانور)

علفدار

<hr> مترادف علفزار : چراگاه، راود، سبزه زار، مرتع، مرغزار، مرغزار <hr> متضاد علفزار : کشتزار <hr> برابر پارسی : چراگاه، مرغزار

مترادف علفزار : چراگاه، راود، سبزه زار، مرتع، مرغزار، مرغزار متضاد علفزار : کشتزار برابر پارسی : چراگاه، مرغزار

علفزار

علفی

<hr> مترادف علقه : بستگی، بند، پیوستگی، تعشق، تعلق، تمایل، عقد، علاقه، وابستگی

مترادف علقه : بستگی، بند، پیوستگی، تعشق، تعلق، تمایل، عقد، علاقه، وابستگی

علقه

علقه مضقه

<hr> مترادف علم : بیرق، پرچم، درفش، رایت، علامت، نشان، مشهور، معروف، نامی، اسم خاص، لغت | حکمت، دانش، معرفت، اطلاع، یقین <hr> متضاد علم : جهل، نادانی <hr> برابر پارسی : دانش، پرچم، نشان، درفش، دانایی

مترادف علم : بیرق، پرچم، درفش، رایت، علامت، نشان، مشهور، معروف، نامی، اسم خاص، لغت | حکمت، دانش، معرفت، اطلاع، یقین متضاد علم : جهل، نادانی برابر پارسی : دانش، پرچم، نشان، درفش، دانایی

علم

علم آفرینش

علم اجتماع

علم احداث جنگل

علم اخلاق

علم ادب

علم ارسال عکس از فاصله های دور

علم اصلاح نژاد

علم اقتصاد

<hr> برابر پارسی : دانش رفتاری

برابر پارسی : دانش رفتاری

علم الاخلاق

علم الاخلاق (فلسفه)

علم امراض حلق

علم تعلیم

علم تعیین مسیر برای کشتی

علم تغذیه

علم تلگراف

علم جراحی استخوان

علم جنگ

علم جوی هوسی

علم حساب

<hr> برابر پارسی : داتشناسی

علم حقوق

علم خانه داری

علم دریانوردی

علم دینامیک (فیزیک)

علم ساختن موشک

علم ساختن نقشه

علم ساختن و پرواز هواپیماها

علم سیاست

علم شدن

فارسی به انگلیسی

واژه های حرف "ع" - فارسی به انگلیسی