صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "ق" - فارسی به انگلیسی
قطع کردن از برق
قطع کردن اندیشه
قطع کردن با تیشه به طور ناصاف
قطع کردن با زدن ضربه
قطع کردن بریدن
قطع کردن تفکر کسی
قطع کردن جریان برق
قطع کردن حرف کسی
قطع کردن رابطه
قطع کردن سخن
قطع کردن صحبت
قطع کردن صدا (خودمانی)
قطع کردن صدا (عامیانه)
قطع کردن عمل
قطع کننده
قطع کننده اندام
قطع کننده مو (شخص یا دستگاه)
قطعا
قطعات
قطعات خرد شده
قطعات رنده شده
قطعات شکسته
قطعات گلوله افشان
قطعان
قطعنامه
قطعنامه صادر کردن
قطعه
قطعه (شعر)
قطعه (عامیانه)
قطعه (موسیقی و شعر)
قطعه (نمایش)
قطعه آهسته (موسیقی)
قطعه اتصال (لوله کشی)
قطعه اثر ادبی کوتاه و شاد
قطعه از بر خوانده شده
قطعه باریک و دراز
قطعه برداری کردن ماشین اوراقی
قطعه بزرگ گوشت
قطعه به قطعه
قطعه تعدیل شده (موسیقی)
قطعه تند (موسیقی)
قطعه تک آوا (موسیقی)
قطعه تکراری
قطعه تکراری (موسیقی)
قطعه جانبی
قطعه دادگاه
قطعه دارای سطوح صاف
قطعه دوختن به
بیشتر