قیاس منطقی (منطق)

قیاس ناپذیر

قیاس پذیر

قیاس پذیری

قیاس کاذب

قیاس کبرا (منطق)

<hr> برابر پارسی : سنجیدن، برآوردکردن، برابرکردن

برابر پارسی : سنجیدن، برآوردکردن، برابرکردن

قیاس کردن

<hr> مترادف قیاسا : تخمیناً، حدساً، نظراً

مترادف قیاسا : تخمیناً، حدساً، نظراً

قیاسا

قیاسگر

قیاسی

قیاصره

<hr> مترادف قیافه : چهره، رخ، رخسار، رو، سیما، صورت، لقا، وجنه، هیئت، ژست <hr> برابر پارسی : چهر، چهره، رخ، رخسار، رخساره، رو، ریخت

مترادف قیافه : چهره، رخ، رخسار، رو، سیما، صورت، لقا، وجنه، هیئت، ژست برابر پارسی : چهر، چهره، رخ، رخسار، رخساره، رو، ریخت

قیافه

قیافه جدی

قیافه را در هم کشیدن از شدت تنفر

قیافه را در هم کشیدن از شدت درد

قیافه شناس

قیافه شناسی

قیافه عوض کردن

قیافه و طرز برخورد

قیافه گرفتن

قیافه گرفتن هنگام عکسبرداری

قیافه گرفته

قیافه گیری

قیاق (گیاه شناسی)

<hr> مترادف قیام : اغتشاش، انقلاب، خیزش، رستاخیز، شورش، نهضت، ایستادن، برخاستن، بلندشدن <hr> متضاد قیام : قعود <hr> برابر پارسی : شورش، خیرش، خیزش

مترادف قیام : اغتشاش، انقلاب، خیزش، رستاخیز، شورش، نهضت، ایستادن، برخاستن، بلندشدن متضاد قیام : قعود برابر پارسی : شورش، خیرش، خیزش

قیام

<hr> برابر پارسی : برخاستن

قیام کردن

قیام یاغی گری

قیاما

<hr> مترادف قیامت : آخرالزمان، آخرت، حشر، رستاخیز، سرای دیگر، عقبی، غاشیه، قارعه، محشر، معاد <hr> متضاد قیامت : دنیا <hr> برابر پارسی : هنگامه، رستاخیز

مترادف قیامت : آخرالزمان، آخرت، حشر، رستاخیز، سرای دیگر، عقبی، غاشیه، قارعه، محشر، معاد متضاد قیامت : دنیا برابر پارسی : هنگامه، رستاخیز

قیامت

قیامت برپاکردن

قیامت رستاخیز

<hr> برابر پارسی : هنگامه کردن

برابر پارسی : هنگامه کردن

قیامت کردن

<hr> مترادف قید : اسارت، حبس، گرفتاری، بست، گیره، بند، ریسمان، حباله، طوق، محدودیت، مخمصه، آوند، شرط، عهد، اندازه، مقدار، اعلام، ذمر <hr> برابر پارسی : بند، بست، بندواژه، سان واژه

مترادف قید : اسارت، حبس، گرفتاری، بست، گیره، بند، ریسمان، حباله، طوق، محدودیت، مخمصه، آوند، شرط، عهد، اندازه، مقدار، اعلام، ذمر برابر پارسی : بند، بست، بندواژه، سان واژه

واژه های حرف "ق" - فارسی به انگلیسی