صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "چ" - فارسی به انگلیسی
چیز بسیار دشوار(عامیانه)
چیز بسیار دوست داشتنی
چیز بسیار کوچک
چیز بغرنج
چیز بلااعتبار
چیز بلند شونده
چیز به درد خور
چیز به درد نخور
چیز بی سابقه
چیز بی عیب و کامل
چیز بی فایده و مزاحم
چیز بیزار کننده
چیز تجملی
چیز تحمیلی
چیز تخیلی
چیز ترس آور
چیز ترسآور
چیز تقلبی
چیز تک افتاده
چیز تکاندهنده
چیز جالب
چیز جویدنی
چیز حاکی از غرور
چیز حمل شده
چیز خارق العاده
چیز خاص
چیز خریداری شده
چیز خلاف قاعده
چیز خلط مانند (عامیانه)
چیز خواستنی
چیز خوب
چیز خور کردن
چیز خوش ظاهر و بی ارزش
چیز خوش ظاهر ولی کم ارزش
چیز خیزنده
چیز دار
چیز درجه یک (خودمانی)
چیز درجه یک (عامیانه)
چیز درست
چیز درون گذاشته شده
چیز دلربا
چیز دلمه شده و گندیده (خودمانی)
چیز دلمه شده و گندیده (عامیانه)
چیز دو جزئی
چیز دور انداخته شده
چیز دون
چیز دیربازین
چیز دیگر
بیشتر