صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "گ" - فارسی به انگلیسی
گردان سپهر
گردان هوایی
گردان چرخ
گرداندن
گرداندنی
گرداننده
گرداننده (در گردهمایی ها و مناظرات و بحث های میزگرد)
گرداننده (مکانیک)
گرداننده برنامه آزمون اطلاعات عمومی (رادیو و تلویزیون)
گرداننده شو
گرداننده مباحثه شدن
گرداننده میزگرد شدن
گرداننده(در گردهمایی ها و مناظرات و بحث های میزگرد)
گردانندگان
گردانندگی
گردانه
گردانه (مکانیک)
گردانگر
گردانگر (مکانیک)
گرداور
گرداورد
گرداوری
گرداوری کردن با زحمت
گرداگرد
گرداگرد گرفتن
گردایش
گردباد
گردباد دریایی
گردباد مانند
گردباد کوچک
گردباف
گردبافت
گردتکانی کردن
گردجا (نجوم)
گردر
گردسازی
گردش
گردش آموزشی (آموزش)
گردش با اتومبیل
گردش با اتومبیل (عامیانه)
گردش با قایق
گردش برای بررسی
گردش بیرون شهر
گردش تفریحی کردن
گردش داشتن
گردش دریایی
گردش راه
گردش رفتن
بیشتر