پیشنهاد کاربران

دایر و برقرار

دایر کردن

دایراک

دایرنیست

<hr> مترادف دایره : حلقه، گرد، مدور، انجمن، محدوده، اداره، بنیاد، سازمان، دف، چنبر، چنبره <hr> برابر پارسی : گرد، پَرهون، چنبر، چنبره، داریه، دف، دوردار، گردی

مترادف دایره : حلقه، گرد، مدور، انجمن، محدوده، اداره، بنیاد، سازمان، دف، چنبر، چنبره برابر پارسی : گرد، پَرهون، چنبر، چنبره، داریه، دف، دوردار، گردی

دایره

دایره البروج

<hr> مترادف دائره المعارف : انسیکلوپدی، فرهنگ، مرجع <hr> برابر پارسی : ( دائرة المعارف ) دانشنامه

مترادف دائره المعارف : انسیکلوپدی، فرهنگ، مرجع برابر پارسی : ( دائرة المعارف ) دانشنامه

دایره المعارف

دایره المعارف تشیع

دایره المعارف عصر قاجار

دایره المعارف فرانسه

دایره المعارف فرانسوی

دایره المعارف معتبر فرانسوی لاروس

دایره ای

دایره زندگی

<hr> مترادف دایره زنگی : دایره، دف <hr> برابر پارسی : دُریه

مترادف دایره زنگی : دایره، دف برابر پارسی : دُریه

دایره زنگی

دایره شکل

دایره شکل و توخالی

دایره قطبی

دایره لاجورد

دایره لغات

دایره مینا

دایره مینایی

دایرهالمعارف فارسی

دایرکت

دایرکشنر

دایزان

دایسا

دایسو

دایلاق

دایلر

<hr> مترادف دایم : استوار، باقی، پاینده، ثابت، جاوید، جاویدان، دایملاینقطع، مدام، هماره، همواره، همیشه <hr> متضاد دایم : هرگز، موقت <hr> برابر پارسی : پاینده، پایا، جاویدان، همش، همواره، همیشگی، همیشه

مترادف دایم : استوار، باقی، پاینده، ثابت، جاوید، جاویدان، دایملاینقطع، مدام، هماره، همواره، همیشه متضاد دایم : هرگز، موقت برابر پارسی : پاینده، پایا، جاویدان، همش، همواره، همیشگی، همیشه

دایم

دایماو

دایموند

<hr> مترادف داین : بستانکار، طلبکار، وامخواه <hr> متضاد داین : بدهکار

مترادف داین : بستانکار، طلبکار، وامخواه متضاد داین : بدهکار

داین

داینئین

داینا

دایناسور

دایناسور دوره ژوراسیک

دایناسور عهد ژوراسیک

داینامیسم

داینامیک پرشر

<hr> مترادف دایه : ربیبه، شیرده، ماماچه، مرضع، مرضعه ماما، پرستار

مترادف دایه : ربیبه، شیرده، ماماچه، مرضع، مرضعه ماما، پرستار

واژه های حرف "د" - پیشنهاد کاربران