دلاور مردی

دلاور و شجاع

دلاوران

<hr> مترادف دلاورانه : تهورآمیز، دلیرانه، شجاعانه، قهرمانانه، متهورانه

مترادف دلاورانه : تهورآمیز، دلیرانه، شجاعانه، قهرمانانه، متهورانه

دلاورانه

دلاورمرد

دلاورمردی

<hr> مترادف دلاوری : تهور، جلادت، جنگاوری، دلیری، رشادت، شجاعت، شهامت، نبردآزمایی <hr> متضاد دلاوری : جبن

مترادف دلاوری : تهور، جلادت، جنگاوری، دلیری، رشادت، شجاعت، شهامت، نبردآزمایی متضاد دلاوری : جبن

دلاوری

دلاوری ها

دلاوری و شیردلی

<hr> مترادف دلاویز : دلپذیر، دلپسند، دلچسب، دلخواه، مطلوب، خوشبو، دماغ پرور، عطرآگین، معطر

مترادف دلاویز : دلپذیر، دلپسند، دلچسب، دلخواه، مطلوب، خوشبو، دماغ پرور، عطرآگین، معطر

دلاویز

<hr> مترادف دلاک : حمامی، کیسه کش، مغمز، آرایشگر، سرتراش، سلمانی <hr> برابر پارسی : کیسه کش

مترادف دلاک : حمامی، کیسه کش، مغمز، آرایشگر، سرتراش، سلمانی برابر پارسی : کیسه کش

دلاک

دلاک حمام

دلاکه

دلاگاهی

دلای

دلایق

<hr> مترادف دلایل : ادله، براهین، برهان ها، دلیل ها، ظواهرامر <hr> برابر پارسی : انگیزه ها

مترادف دلایل : ادله، براهین، برهان ها، دلیل ها، ظواهرامر برابر پارسی : انگیزه ها

دلایل

دلایل روشن

دلایل علم

<hr> مترادف دلباخته : خاطرخواه، دلبسته، دلشده، شیدا، شیفته، عاشق، فریفته، مجذوب، مجنون، مفتون، واله

مترادف دلباخته : خاطرخواه، دلبسته، دلشده، شیدا، شیفته، عاشق، فریفته، مجذوب، مجنون، مفتون، واله

دلباخته

دلباخته اتللو

دلباخته اتلو

دلباز

دلبال

دلبان

دلبدی

<hr> مترادف دلبر : آشوبگر، ترک، جانان، دلارام، دلبند، دلدار، دلربا، دلنواز، صنم، محبوب، محبوبه، معشوق، معشوقه، نگار، ول

مترادف دلبر : آشوبگر، ترک، جانان، دلارام، دلبند، دلدار، دلربا، دلنواز، صنم، محبوب، محبوبه، معشوق، معشوقه، نگار، ول

دلبر

دلبر زیبا

دلبرانه

دلبررک رک

دلبرک

دلبرگمشده

دلبسته

<hr> مترادف دلبستگی : ارتباط، اشتیاق، تعلق، تعلق خاطر، تمایل، شوق، عشق، علاقه، علقه، محبت

مترادف دلبستگی : ارتباط، اشتیاق، تعلق، تعلق خاطر، تمایل، شوق، عشق، علاقه، علقه، محبت

دلبستگی

دلبستگی شدید

دلبستگی و علاقه

دلبند

دلبندم

دلبک

دلت بسوزه

دلتا

دلتا بال

<hr> مترادف دلتنگ : آزرده، آزرده دل، افسرده، اندوهناک، اندوهگین، پژمرده، غمگین، گرفته، مضطرب، مکدر، ملول <hr> متضاد دلتنگ : دلخوش، گشاده دل

مترادف دلتنگ : آزرده، آزرده دل، افسرده، اندوهناک، اندوهگین، پژمرده، غمگین، گرفته، مضطرب، مکدر، ملول متضاد دلتنگ : دلخوش، گشاده دل

واژه های حرف "د" - پیشنهاد کاربران