ریاضیدان فرانسوی قرن هفدهم

ریاضیدان مشهور فرانسوی در قرن هفدهم

ریاضیدان نابغه و برجسته

ریال

ریان

ریانا

ریانودین

<hr> مترادف ریاکار : دورو، سالوس، ظاهرساز، ظاهرنما، فریبنده، متظاهر، مرائی، مزور، مکار، منافق <hr> برابر پارسی : دورو، دو چهره

مترادف ریاکار : دورو، سالوس، ظاهرساز، ظاهرنما، فریبنده، متظاهر، مرائی، مزور، مکار، منافق برابر پارسی : دورو، دو چهره

ریاکار

<hr> مترادف ریاکاری : تزویر، تظاهر، تملق، دورویی، سالوس، ظاهرنمایی، نفاق

مترادف ریاکاری : تزویر، تظاهر، تملق، دورویی، سالوس، ظاهرنمایی، نفاق

ریاکاری

<hr> مترادف ریب : اشتباه، تردید، حقه، ریو، سالوس، شبهه، شک، ظاهرنمایی، فریب

مترادف ریب : اشتباه، تردید، حقه، ریو، سالوس، شبهه، شک، ظاهرنمایی، فریب

ریب

ریبال

ریباند

ریباندن

ریباچه

ریبز

ریبه

ریبوار

ریبوم

ریبی

ریبیدن

ریبین

ریت

ریت چهار خط

ریتا

ریتا اسکیتر

ریتالین

ریتس

ریتل

<hr> مترادف ریتم : ایقاع، ضرب، وزن <hr> برابر پارسی : آهنگ، هنجار، وزن

مترادف ریتم : ایقاع، ضرب، وزن برابر پارسی : آهنگ، هنجار، وزن

ریتم

<hr> برابر پارسی : آهنگین

ریتمیک

ریتوالیسم

ریتوریک

ریتون

ریتوییت

ریتک

ریتیدوم

ریثه سیه بانو

ریج سورینگ

ریجاب

ریجه

ریجکت

ریجکت کامل

ریح جنت را زبینی یافت حر ریح جنت کی دراید از دبر

واژه های حرف "ر" - پیشنهاد کاربران