صحنه نبرد

صحنه های پر زد و خورد فیلم

صحنه پردازی

صحنه ی نبرد

صحنه یاب

<hr> مترادف صحه : تصدیق، گواهی، امضا، توشیح، بهداشت، صحت

مترادف صحه : تصدیق، گواهی، امضا، توشیح، بهداشت، صحت

صحه

صحه صدر

صحه ملوکانه

<hr> مترادف صحیح : حقیقی، درست، صواب، واقعی، سالم، بی عیب، راست، سقیم <hr> متضاد صحیح : سقیم <hr> برابر پارسی : درست، بایسته، خوب ونیک

مترادف صحیح : حقیقی، درست، صواب، واقعی، سالم، بی عیب، راست، سقیم متضاد صحیح : سقیم برابر پارسی : درست، بایسته، خوب ونیک

صحیح

<hr> مترادف صحیح العمل : درستکار، فریور <hr> متضاد صحیح العمل : دغلکار <hr> برابر پارسی : درستکار، درست کردار

مترادف صحیح العمل : درستکار، فریور متضاد صحیح العمل : دغلکار برابر پارسی : درستکار، درست کردار

صحیح العمل

صحیح مسلم

صحیح و سالم

صحیحه

<hr> مترادف صحیفه : دفتر، رساله، کتاب، مصحف، نامه، ورق

مترادف صحیفه : دفتر، رساله، کتاب، مصحف، نامه، ورق

صحیفه

صحیفه احوال

صحیفه اسبوعیه

صحیفه حسنات

صحیفه سجادیه

صحیفه متلمس

صحیه

صخر جنی

صخرالجنی

صخرتین

<hr> مترادف صخره : تخته سنگ <hr> برابر پارسی : خاره، سنگ، سنگ خارا

مترادف صخره : تخته سنگ برابر پارسی : خاره، سنگ، سنگ خارا

صخره

صخره تان

صخره سنگ

صخره نوردی

صخرگان

صخس

صخیف

<hr> برابر پارسی : سد، سَد

صد

صد البته

صد ترکی

صد تومانی

صد تومن میدم

صد جهد

صد خرو

صد در صد

صد دستان

صد زبان

صد سال سیاه

صد و یک

صد پیوند

صد گیاه

<hr> مترادف صدا : آوا، آواز، بانگ، شرفه، صلا، صوت، ندا <hr> برابر پارسی : آوا، آواز، بانگ، سدا

مترادف صدا : آوا، آواز، بانگ، شرفه، صلا، صوت، ندا برابر پارسی : آوا، آواز، بانگ، سدا

صدا

صدا بردار

<hr> مترادف صدا دار : باصدا، مصوت، واکه <hr> متضاد صدا دار : بی صدا، مصمت

مترادف صدا دار : باصدا، مصوت، واکه متضاد صدا دار : بی صدا، مصمت

واژه های حرف "ص" - پیشنهاد کاربران